داستان کشف غار شکارچیان به سال ۱۹۴۹ (۱۳۲۸) و در سفر اکتشافی باستان شناس و انسان شناس آمریکایی به نام کارلتن کوون به غرب زاگرس باز می‌گردد. وی در زمستان آن سال به امید یافتن غار‌هایی با آثار آن عصر به ایران آمد. اولین هدف وی در این سفر بازدید از غار کوچکی بود که در نزدیکی کتیبه مشهور داریوش در بیستون فرار داشت و زبان‌شناسی بنام کامرون همزمان با مطالعه کتیبه آنرا دیده بود و بعدها به نام غار شکارچیان مشهور شد. کوون پس از بازدید اولیه از غار، چند ماه بعد به مدت دو هفته به کاوش در این غار پرداخت که منجر به کشف هزاران ابزار سنگی مربوط به فرهنگ موستری و بقایای استخوان حیوانات شکار شده‌ای چون گوزن و اسب وحشی شد. این یافته‌ها احتمالا بین ۷۰ تا ۴۰ هزار سال قدمت دارند.

کوون در بررسی مجموعه استخوان و دندان حیوانات یافت شده در کاوش به بخشی از استخوان ساعد و یک دندان پیشین برخورد که از نظر وی مربوط به انسان بودند. این دو نمونه استخوان و دندان همراه با سایر یافته‌های غار بیستون پس از کاوش به موزه دانشگاهی دانشگاه پنسیلوانیا در آمریکا منتقل شدند. وی در گزارش خود به اختصار به بقایای انسانی مذکور نیز پرداخت و این دو یافته را به همراه یک تکه از استخوان ران که در کاوش غاری بنام تمته در نزدیکی ارومیه کشف شده بود به انسان نئاندرتال نسبت داد. اخیرا این دو یافته مورد باز نگری قرار گرفت که نتایج آن به وسیله اریک ترینکاوس استاد دانشگاه واشنگتن و فریدون بیگلری باستان شناس پارینه سنگی (بخش پژوهشهای پارینه سنگی موزه ملی ایران) منتشر شده به تفصیل درباره این یافته‌ها و غار محل کشف آنها بحث شده‌است. در بازنگری این بقایا روشن شد که دندان یافت شده مربوط به انسان نیست و در واقع متعلق به گاوسانان است و کوون اشتباها آنرا به انسان نسبت داده‌است . اما قطعه ساعد یافت شده به مربوط به انسان است و دارای ویژگیهایی است که در استخوان ساعد انسانهای نئاندرتال قابل مشاهده‌است. به این ترتیب پس از گذشت نیم قرن نتایج مطالعه دقیق کهن‌ترین بقایای انسانی یافت شده در ایران نشان داد که کشور ما نیز بدون تردید در حوزه گسترش این انسان ریخت‌های دوران پلیستوسن قرار داشته‌است. به جز غار بیستون آثار فرهنگ موستری در چند غار دیگر در بیستون باقیمانده که در سال ۱۳۸۶ به وسیله بیگلری شناسایی و مطالعه شده‌اند.