پوشاک زنان
نوع لباس در شهرستان زنجان به ویژه پوشاک زنان در ضمن سادگی، بسیار زیبا و متنوع است.
سرپوش: برای سر معمولاً از سه نوع پوشش استفاده میشود: ابتدا با پارچهای به نام «پوشن»، روی سر و قوس پیشانی را محکم میبندند، سپس به منظور محافظت از پوشن، «چنهآلتی» (زیرچانه) را به سر میبندند. چندالتی از سکههای قلابدار به هم پیوسته و منجوقهای رنگارنگ تشکیل شده است و از زیر چانه تا فرق سر پیچیده میشود. پوشش سوم «یاشماق» (روسوی) است که برای پوشش دهان، چانه و گردن استفاده میشود.
چرقد: روسری به ابعاد ۵/۱ * ۵/۱ متر است و از پارچه «گوزگوز» یا «حریال» (ابریشم) تهیه میشود. این سرپوش در روستاهای آب بر و آستاگل «یایلیق» و در روستای ئیدی بلاغ «آق چرقد» نامیده میشود. زنان جهت حجاب گوشهای از روسری خود را جلوی دهان خود میگیرند که به آن «یاشماق» گویند.
قره یایلیق: روسری به ابعاد ۵/۱*۵/۱ متر است و از پارچههای مختلف گلدار با زمینه مشکی تهیه میشود. این روسری فقط مورد استفاده زنان روستای آب بر است.
شال: روسری ابریشمی به ابعاد ۷۰/۱*۵۰/۱ متر است و زنان بالای بیست و پنج سال آن را به دور سر خود میبستند. این سرپوش مورد استفاده زنان روستاهای گنبد و کاروانسرا بود. با ذکر این نکته که در روستای کاروانسرا این سرپوش «پوشن» نامیده میشود.
چادر شب: این سرپوش را زنان با توجه به توان مالی خویش از پارچههای رنگی تهیه میکنند. این سرپوش در روستای آب بر «چادیر»، در روستاهای گنبد و ئیدی بلاغ «چرشو»، در روستای اورتا بلاغ «چرشاب»، در روستای کاروانسرا «چرشاد»، در روستای دلگی «چارشاب» و در سایر نقاط «چادر نامیده میشود.
روبند: روبند اغلب در مسافرتها و مراسم مورد استفاده قرار میگرفت. روبند در ناحیه جلوی چشم باز و در قسمت پیشانی بند، پارچههای داشت و زنان میتوانستند آن را در پشت سر گره بزنند. روبند در روستای کاروانسرا «اوربند» و در روستای آب بر
«آغ روبان» نامیده میشود.
کله یاغی: روسری به ابعاد ۵/۱* ۵/۱ از جنس ابریشم است که در روستای اورتا بلاغ به هنگام بردن عروس به پیشانی او میبندند.
بالاتنه: پوشش بالاتنه ابتدا «جلیزقا» (جلیقه) است که آستین ندارد. نوع آستیندار این پوشش «سل» نام دارد و مورد استفاده متمولین است. معمولاً زیر جلیزقا «گوینگ» میپوشند. گوینگ اندکی از جلیزقا بلندتر است و طرحهای متنوع و رنگارنگ دارد. زیر گوینگ پوششی به نام «تومان» میپوشند که دو نوع است: تومان بلند «شلیته» نام دارد و معمولاً افراد چهل سال به بالا آن را میپوشند. تومان کوتاه «قصا تومان» نام دارد و مورد استفاده جوانان است.
تن پوش
کوی نک: پیراهنی آستیندار با دگمههایی در سر دست و یقهای گرد است. این پیراهن متشکل از دو قسمت بالا تنه و پایین تنه است. نیم تنه این پیراهن گشاد و طرفین آن از قسمت پایین دارای چاک است. برای تزیین لبه چاکها دور آن را یراق و منجوق میدوزند. بلندی پیراهن جوانان تا روی زانو و بلندی آن در لباس زنان مسن یک وجب بالای مچ پا است.
تومام (تُنبان): دامن چیندار گشادی است و دور تا دور لبه پایینی آن را برای تزیین یراق رنگی میدوزند. تومان در ناحیه کمر با بند پشمی به نام «تومان باغی» محکم میشود. اندازه تومان جوانان کوتاهتر از تومان پیرزنان است. تومان را اغلب از پارچههای حریال، ناصریه تهیه میکنند.
پاچین: پیراهنی متشکل از دو قسمت بالا تنه و پایین تنه است. بالا تنه ساده و پایین تنه گشاد و چیندار است و تا روی مچ پا میرسد. پوشیدن این پیراهن سابقاً در روستای دلگی و گنبد معمول بود.
پسته: جلیقهای از پارچه مخملی است و برای تزیین دور یقه آن را یراق و سکه میدوزند. اگر چه این جلیقه از ناحیه جلو باز است، ولی با سه یا چهار دگمه بر روی هم محکم میشود. این جلیقه در طرفین دو چاک به اندازه تقریبی چهار الی پنج سانتیمتر دارد. همچنین در قسمت جلوی آن دو جیب کوچک دیده میشود. این تنپوش در روستای گنبد «جلتقا» و در سایر نقاط «جلیقا» نامیده میشود.
یل: کتی آستیندار مانند کتهای امروزی از جنس پارچههای ابریشمی در رنگهای یکدست سنگین است و جیبی در زیر بغل برای نگهداری سکه و پول دارد. بلندی یل تا روی کمر میرسد. دور یقه یل را برای تزیین سکهدوزی میکردند.
ارخالیق: ارخالیق مانند یل است، با این تفاوت که بلندی آن کمی پایینتر از کمر میرسد.
شلوار: شلوار معمولاً از پارچه تیره رنگ و ضخیم انتخاب میشود. شلوار دیگری تحت عنوان «نیم ساق» وجود دارد، از این شلوار در میهمانیها و مسافرتها استفاده میشود. این شلوار نوعی جوراب شلواری است و در قسمت پا به جوراب مجهز است.
پاپوش در این منطقه کفش را «ایاخ قابی» ayaxqabi مینامیدند و دارای انواع مختلف بود:
دوواندی مخملی dovandi maxmali: کفشی پاشنهدار، از جنس چرم و تقریباً به شکل پوتین است. این کفش در مراسمها و مسافرتها مورد استفاده قرار میگرفت.
ابهر ایاخ قابسی (کفش ابهری) bharayax.aqabsi: کفشی از جنس چرم با پاشنه بلند است و در شهر همدان ساخته میشود.
شیب رو: نوع دیگری کفش چرمی با پاشنه متوسط است و اغلب در مسافرتها و مراسم مورد استفاده قرار میگیرد. این کفش اغلب مورد استفاده طبقات مرفه جامعه است.
کالیش: نوعی کفش پلاستیکی (رزینی) با پاشنه بسیار کوتاه است و هنوز هم مورد استفاده زنان روستایی قرار دارد.
چاروق: یکی دیگر از پاپوشهای زنان شهری است و دارای زرق و برق و پاشنه است و توسط استادان این فن در خود شهر زنجان به شکل دمپایی تهیه میشود. کف چاروق از چرم دباغی شده است و رویه آن با نخهای گلابتون دوخته میشود.
جوراب: پاپوشی از جنس پشم گوسفند است و در نقشهای مختلف توسط خود زنان روستایی بافته میشود.
زیورآلات
انواع زیورآلات زنان عبارتند از: انگشتر، النگو و بریماق ( چند ردیف سکه و منجوق) که خود از سکههای پول قلابدار از تار منجوق آویزان شده و از چند ردیف تشکیل شده است. ناگفته نماند که چنهآلتی (زیر چانه) نیز ضمن داشتن عملکرد خاص نوعی عنصر تزیینی است.
پوشاک مردان
سرپوش
کچه بورکی kecaborke: کلاهی نمدی به شکل گود است.
کلاه بخارایی: از جنس پوست بره و به شکل گرد دوخته میشود.
کلاه لبهدار: کلاهی گرد و کمی بلند با لبه مدور است و بیشتر توسط طبقات مرفه در مسافرتها و مراسم مورد استفاده قرار میگیرد.
کلاه قزاقی: کلاهی گرد و استوانهای شکل است.
شفگه safga: کلاهی است نوکدار که از پارچه فاستونی تهیه میشود. این کلاه را اغلب از بازار شهر زنجان تهیه میکنند.
تاسکی: این کلاه گرد و دوکی شکل با اتصال شش یا هفت ترکه دوخته میشده است.
کانفا kanfa: کلاهی است گرد که از نخ پنبه یا کاموا بافته میشود.
شال بورکیsalborki: کلاهی است به شکل عرقچین که از چهار ترکه نوع شال بافت تهیه میشود. لبه این کلاه را با پارچه مشکی رنگ میدوزند که در اصطلاح محلی به آن کوبه koba میگویند . امروزه بیشتر آقایان از این کلاه استفاده میکنند.
تن پوش
کؤینک koynak: پیراهنی یقه گرد و آستیندار، از جنس متقال یا ابریشم است. این پیراهن از زیر گردن تا روی سینه باز و دارای سه دگمه است.
جلیقه: این تنپوش از دو قسمت رو و پشت شکل میگیرد. پارچه قسمت پشت اغلب از متقال مشکی رنگ و پارچه قسمت رو از نوع شال بافت است. همچنین دو جیب و دو چاک کوچک در قسمت پهلو دارد. در روستاهای اورتابلاغ به این تن پوش «پسته»، در گنبد «جلتقا»، در ئیدی بلاغ و تلخاب «کؤینک اوستی koynak usti و در سایر نقاط جلیقا گفته میشود.
کت: این تنپوش به شکل کتهای امروزی است و از پارچه دستباف محلی به نام «شال» تهیه و دوخته میشود. این تنپوش در روستاهای تلخاب و ئیدی بلاغ به «اوی ما»، در آستاگل «چوخا»، در اورتا بلاغ «پنجه»، در گنبد «کوت» و در سایر نقاط به «شال کتی» معروف است.
ستره setra: این کت که در روستاهای ئیدی بلاغ و تلخاب مورد استفاده قرار میگیرد، از جنس پارچه وطنی با یقه گرد و آستیندار و از ناحیه جلو باز و بدون دگمه است. کت ستره توسط شالی که بر روی کمر بسته میشود، بر بدن شخص محکم میگردد. بلندی این کت تا روی زانو میرسد.
سردریsardari: این تنپوش آستیندار از جنس ماهوت یا شال تهیه میشود و بیشتر طبقه مرفه از آن استفاده میکنند. بلندی این تن پوش کمی پایینتر از زانو است. نیم تنه پایین سردری در ناحیه کمر چیندار و گشاد است.
پلتو paltov: این تنپوش به شکل پالتوهای امروزی است و نیم تنه بالایی آن چند دگمه در لبه دارد.
کؤرکkurk: جنس این تنپوش آستیندار از پوست و آستر آن از متقال است. بلندی این تنپوش تا روی زانو میرسد و اغلب طبقات مرفه از آن استفاده میکنند.
شالوار: این شلوار خشتکدار مانند شلوارهای راحتی امروزی از پارچه متقال تهیه و دوخته میشود. این شلوار در ناحیه کمر با بندی به نام «تومان باغی» محکم میگردد. این تنپوش در روستاهای اورتا بلاغ به «باغلی شالوار» و در کاروانسرا به «خمسه» معروف است.
شال شالواری: نوع دیگری از شلوارهای محلی است و توسط زنان روستایی از پشم تابیده شده گوسفند تهیه میشود.
پیراهن پشمی: پیراهنی آستیندار یا بدون آستین با یقه هفت از پشم تابیده شده گوسفند است. این پیراهن در روستای تلخاب «جاکیت»، در گنبد «چکمه کوینکcakmakoynak » و در اورتابلاغ «یون کوینک» نامیده میشود.
کپنک kapank: تن پوشی نمدی و بدون آستین است و بلندی آن تا پایین زانو میرسد. این تن پوش مورد استفاده چوپانان است.
پاپوش
ساق بند: ساق بند از پشم به عرض پانزده سانتیمتر و به طول یک متر تهیه میشود آن را دور ساق پا میپیچانند. ساق بند را در روستاهای اورتابلاغ و گنبد «پتاوا patava » در تلخاب و ئیدی بلاغ «دولاخ dolax » مینامند.
جوراب پشمی: پاپوشی پشمی و دارای نقشهایی چون گیلانداری، قلمدانی و سایه است و توسط زنان بافته میشود.
چاریخ: کفشی است که از پوست گاو تهیه میشود. دو طرف آن حدود چهار سانتیمتر به طرف بالا تا شده و رویه آن را با رشتههای باریک پوست ـ به صورت ضربدری ـ روی پا محکم میکنند.
گیوه: رویه گیوه از نخ پنبه بافته میشود و کف آن از چرم است. کف برخی از گیوهها از پارچه است.
شیب روsibru : همان کفشهای معمولی و پاشنهدار امروزی است که دارای رویه چرمی و بعضاً کف چرمی است.
پوشاک نوزادان
کوینک: این پیراهن از جنس متقال با یقه گرد و آستیندار است و از پشت گردن باز و با دو دگمه بسته می شود.
عرقچین: کلاهی گرد و سفید رنگ است و با بندی در زیر چانه محکم میشود.
آنناچالما annacalma: روسری سه گوشی است که آن را روی پیشانی نوزاد، دور سر میبندند.
دوشلوح: سینهبند یا به عبارتی پیش بند پارچهای کوچک است.
بله bala (قنداق): پارچهای چهارگوش است که آن را به شکل سه گوش تا کرده و به بدن بچه میپیچند.
شورتوک surtok: ریسمان تقریباً کلفتی از جنس پشم تابیده است و با آن قنداق را میبندند.
گاهشمار
در اغلب نقاط استان زنجان تقویم سالیانه ویژهای وجود نداشته است، ولی ماههای شمسی به نام ماههای دولت شناخته میشدهاند. با این حال، در نقاط روستایی طول سال بر اساس تقویم زراعی سنجیده میشود.
نام فصلهای سال با معادل فارسی آن:
یاز (بهار)
یای (تابستان)
پاییز (پاییز)
قیش(زمستان)
خوراک ها
![]() |
شیرینیها از شیرینیهای سنتی که در استان زنجان متداول است، میتوان به شستی، نخودچی، نان برنجی، سوهان مخصوص و باقلوا اشاره کرد. |
آش ها
آش کاچی: بلغور و برنج را با هم میپزند. به هنگام خوردن، مقداری شوید خشک را سرخ میکنند و روی مخلوط می ریزند. این آش مخصوص فصل زمستان است.
آش بلغور: پیاز، نخود، لوبیا و بلغور را میپزند و آن را خوب له میکنند. به هنگام مصرف، مقداری روغن زرد داغ شده را با دارچین روی آن میریزند.
آش ترشک: هویج، سنجد، نخود، لوبیا، گندم و پیاز را سرخ کرده و سپس سبزی آش را به آن اضافه میکنند و میپزند. برای ترش شدن به آن رب انار یا سرکه اضافه می کنند. برای تزیین نیز روی آن گردو و فندق سابیده می ریزند. این آش مخصوص فصل زمستان است.
کالهجوش:
پیاز خرد شده را با روغن و آرد سرخ میکنند و آن را با مقداری آب و لپه میپزند. سپس ماست، کشک، کاکوتی، نعناع داغ، گردو، کشمش و چند تخممرغ آب پز را نیز به آن اضافه مینمایند.
بزو ـ پیازو bozzu – piyazo: آرد را سرخ کرده و آن را با مقداری گوجهفرنگی، سیب زمینی سرخ شده، لپه و برنج مخلوط میکنند و داخلش آب میریزند. وقتی که جوشید آماده مصرف است.
حلواها
حلوای کنجد: کنجد را با آرد سرخ میکنند، سپس مقداری شکر و روغن به آن اضافه میکنند و آن را به صورت گلوله گلوله در آورده و مصرف مینمایند.
ترحلوا: برنج را پخته و له میکنند. سپس آن را با شکر و روغن سرخ کرده و مصرف مینمایند.
حلوای دوشاب: آرد را ابتدا با کمی آب مخلوط کرده و بعد آن را در تابه سرخ میکنند. سپس آن را با روغن زرد مخلوط کرده و بعد از سرخ شدن آن را با شیره انگور ترکیب میکنند و میخورند.
حلوای اماج:
ابتدا اماج ـ مخلوط آرد گندم و مقدار کمی شیر یا آب ـ را با روغن حیوانی سرخ میکنند و به آن شربت غلیظ، تخم گشنیز، هل، دارچین، زعفران و گلاب اضافه میکنند. این حلوا بیشتر برای مراسم و مناسبتهای مذهبی تهیه و استفاده میشود.
حلوای تَرک: ابتدا آب را میجوشانند، سپس مقداری آرد و روغن به آن میافزایند. وقتی روغن کمی بالا آمد، شکر و یا دوشاب را به آن اضافه مینمایند و آن را مصرف میکنند.
خشیل xasil: گندم و برنج را با هم میپزند و به آن روغن اضافه میکنند و موقع مصرف مقداری شکر و دارچین روی آن میریزند و میخورند.
نان ها
نان یوخا یا افاق ofag: این نان مخصوص مسافرت زایرین مشهد است و آن را با گندم برشته به بدرقه کنندگان میدهند.
کوک چورکیkok coraki: این نان بیشتر در شبهای چهارشنبه سوری تهیه میشود.
تاوانان: به خمیر آرد این نان مقداری روغن زیتون اضافه میکنند و سپس آن را در تنور میپزند، این نان تنها در بخش آب بر تهیه میشود.
نان دی منج doymang: این نان را زمانی که سفره حضرت فاطمه زهرا (س) پهن میکنند، به نیت این که صاحب کودک شوند، میپزند. آنگاه این نان را با مقداری کشمش و نقل در مجلس سفره در بین مهمانان پخش میکنند و یا این که این نان را به صورت دی مج میپزند.
دُیمَج:
نانی را که بر روی ساج پخته شده است، در قطعههای کوچک خرد میکنند، سپس آن را با روغن حیوانی سرخ کرده و شربت غلیظی از زعفران، هل و دارچین نیز به آن میافزایند. این خوراک مخصوص سفره نذری حضرت زهرا (س) است و در کنار سایر غذاهای این سفره مورد استفاده قرار میگیرد.
شش انداز:
پیاز خرد شده، کوفته ریزه، خلال خرما، کشمش، ادویه و زعفران را با روغن سرخ کرده و به آن تخممرغ نیز اضافه میکنند. این غذا در کنار دیگر غذاهای شب چهارشنبه سوری استفاده میشود.
بازی ها
بورک آتدا
بازیکنان این بازی بعد از قرعهکشی و پوشک انداختن به دو گروه چند نفره یا دو نفره تقسیم میشوند. چشم یکی از بازیکنان را با پارچهای میبندند، آنگاه در زیر یکی از دو کلاه که قبلاً تهیه کردهاند، تخم مرغی را مخفی میکنند. بعد از فرد چشم بسته میخواهند یکی از کلاهها را بر دارد. حال اگر موفق به یافتن تخممرغ شود، برنده شده و تعدادی تخممرغ را که از قبل آماده کردهاند، به عنوان جایزه برای خود بر میدارد. در صورتی که بازنده شود، تخممرغها متعلق به گروه مقابل خواهد شد.
اوستان نی
تعداد بازیکنان این بازی پنج نفر هستند. بازیکنان برای شرع بازی پوشک میاندازند. یکی از آنها بر حسب پوشک تعیین و روی زمین دو زانو مینشیند. دستهایش را جمع روی زانو قرار داده و سرش را به آن تکیه میدهد.
بقیه بازیکنان به نوبت از فاصله دو متری به سرعت میآیند و سرشان را بر پشت وی گذاشته و معلق میزنند. هر بازیکنی که نتواند بدین شیوه عمل کند، بازنده است و جای خود را با فرد نشسته عوض میکند.
شونقار
برای اجرای این بازی ابتدا چوبی به قطر تقریبی پنج سانتیمتر و به شکل مخروطی با سری نوک تیز میتراشند. سپس یک چوبدستی به طول شصت یا هشتاد سانتیمتر که رشته باریک پارچهای به سر آن بسته شده است، به دست میگیرند. رشته پارچه چوبدستی را به دور شونقار میپیچانند. سپس سر شونقار را روی زمین قرار داده و با یک حرکت سریع دورانی پارچه را باز میکنند. حرکت چرخشی آن مرتباً با چوبدستی مربوطه با وارد کردن ضربهای تکرار میشود، تا زمانی که شونقار از کار بیفتد.
گردو بازی (تیلهبازی)
این بازی به صورت دو یا چند نفره است. یکی از بازیکنان گردوی خود را پرتاب میکند، بقیه بازیکنان به ترتیب آن گردو را نشانه گرفته و با گردوی خود میزنند. اگر گردوی آنها به گردوی بازیکن قبلی بخورد، برنده میشود و گردو را برای خود بر میدارد.
ورزش زورخانهای
ورزش زورخانهای یکی از ورزشهای سنتی شهر زنجان است. این ورزش از حدود نود سال پیش در زنجان رایج شده است. ورزش زورخانهای در چهار نوع مسابقه در زمینه سنگ، کبادهکشی، میلبازی و چرخ در دو نوع تیز و چینی برگزار میشود.
مضاف بر این ورزشکاران شرکت کننده در مسابقه کشتی در دو نوع پهلوانی و آزاد میتوانند شرکت کنند، با این تفاوت که در کشتی پهلوانی وزن برای کشتیگیران مطرح نیست. در حالیکه در کشتی آزاد کشتیگیران با افراد هم وزن خود به رقابت میپردازند.
موسیقی
موسیقی بومی استان زنجان از گنجینه موسیقی فولکلوریک و کلاسیک آذری تأثیر گرفته است. پیوستگی فرهنگی و قومی مردم استان با مردم آذری زبان از یک سو و ارتباط آن با منطقههای کردنشین و گیلکنشین و تهران از سویی دیگر زمینه شکلگیری نوعی از موسیقی محلی ویژهای را فراهم آورده که به « موسیقی زنجانی» معروف است. اما باید به یاد داشت، پیوستگی عمیق و ریشهداری میان موسیقی زنجانی با موسیقی آذربایجانی است. در بیشتر روستاهای استان زنجان، جشنهای عروسی با هنرنماییهای عاشیقها آغاز و پایان مییابند. در حال حاضر عاشیقهای زنجان با نغمهها و ترانههای دلکش و داستانسراییهای خود رونق بخش محفلها و جشنهای مردم استان هستند. علاوه بر آن موسیقی مقامی نیز در برخی از جشنهای مردم به ویژه در مناطق شهری نواخته میشود و آواز افشاری و آواز بیات تُرک از موسیقیهای اصیل منطقه زنجان است.
مراسم خاک سپاری و سوگواری خانواده
در انجام مراسم خاکسپاری، همکاری و تعاون بسیار منظمی میان مردم منطقه رایج است که خلاصهای از آن نقل میشود:
در ابتدا پس از شنیدن خبر فوت شخص، اهالی محل به سرعت در خانه شخص فوت حاضر میشوند، اگر فرد در گذشتهای بی بضاعت باشد به طور محرمانه، مبلغی را در حدود تدارکات روز اول مراسم جمعآوری میکنند و مایحتاج مجلس سوگ را تهیه مینمایند. سپس مراسم خاکسپاری انجام میگیرد. بدین ترتیب که جلوی فرد درگذشته یک سینی پر از قند شکسته که روی آن با پارچه سیاه رنگ پوشیده شده است، حمل میکنند که به نام «ورجناز» معروف است. این قند در مراسم خاکسپاری در میان مردم تقسیم میشود. پس از آن اهالی به منزل فرد درگذشته میروند و به صرف غذای آماده میپردازند. در این میان، پذیرایی از افرادی که در مراسم خاکسپاری همکاری نمودهاند، به طور خصوصی و با کیفیت عالی به نام «حلالیت آلماق» انجام میگیرد. روز بعد خانواده فرد درگذشته با دعوت ریشسفیدان و خویشان مجلس در صلاح لاشماق را برپا میکنند. در این جلسه در ارتباط با نحوه برگزاری رسم عزاداری تصمیمگیری میشود: قربانی براساس تعداد مهمانان انجام میگردد. آرد مورد نیاز برای تهیه نان از خانهها جمعآوری و به خانه صاحب عزا فرستاده میشود. مراسم اگر در روز پنجشنبه برگزار شود و همراه با شام و اگر برگزاری آن در روز جمعه باشد به عمراه مهمانانی که از راه دور آمدهاند پیش از رسیدن نقسیمبندی شده و به اصطلاح محل در جوق مابندی میشوند. مثلاً هر پنج خانواده صاحب جوقفلان روستا تعیین میشود و مترصد است که به مجرد رسیدن جوق ، اسب او را گرفته و در خانه خود جای دهد. یک روز پیش از مراسم مهمانی، قرآن خوانهای محلی در خانه فرد درگذشته جمع میشوند، این افراد موظف هستند که خواندن یک جلد کلاماله مجید را به هر تقدیر که باشد به پایان برسانند تایک پذیرایی کامل نصیب آنها شود. روز مهمانی هر کس که غذا میخورد مجلس را ترک میکند، زیرا اگر در بعد از ظهر روز جمعه کسی در خانه فرد در گذشته مهمان باشد، باید تا روز یکشنبه در آنجا باقی بماند. بعد از روز شنبه پسران و دختران فرد درگذشته و ازدواج کرده و در خارج از خانه اویند با کسب اجازه خانه را ترک میکنند اما پذیرش و پذیرایی از مهمانانی که پس از اتمام مراسم خبردار میشوند، تا روز چهلم ادامه دارد و به طور مرتب غذای میهمان در خانه آماده است. ضمناً در روز حضور مهمانان هر کدام از آنان مبلغی را به عنوان «یاس» به ریشسفیدان مجلس تقدیم میکنند که پس از جمعآوری به صاحب عزا داده میشود. زمان برگزاری رسم بعدی، چند روز مانده به چهلم است. در این روز قوم و خویشان با آوردن مقداری پارچههای رنگی، مجلسی تحت عنوان « قره آچماق» ترتیب میدهند، بدین ترتیب لباسهای سیاه را از تن صاحب عزا در میآورند و لباس رنگین را به او میپوشانند. پس از آن شخص عزادار با تهیه مقداری پارچه به خانه یکایک دوستان و آشنایان میرود و با تقدیم پارچه اجازه کندن لباس سیاه را به دوستان میدهد. روز چهلم معمولاً با انتخاب روز پنجشنبه یا جمعه برگزار میشود و در این رسم به مهمانان ناهار یا شام داده میشود و این کار با دعوت قبلی انجام میپذیرد. آخرین مرحله مراسم سوگواری بازدید از خانواده فرد در گذشته در اولین عیدی است که پس از در گذشتن فرد درگذشته فرا میرسد، دوستان و آشنایان از خانه و خانواده او دین مینمایند. بدین ترتیب مراسم سوگواری پایان میپذیرد.
سوگواری ماه محرم
دو روز قبل از شروع ماه محرم، مساجد را پرچمهای سیاه میزنند و شبها را در مساجد به سینهزنی و نوحهخوانی میپردازند. در شبهای تاسوعا و عاشورا ـ خصوصاً در شهر زنجان ـ دستههای سینهزن در خیابانها به سینهزنی میپردازند. در نقاط روستایی، قبل از روز عاشورا تمام اهالی روستا اعانه جمع میکنند و خیرات میدهند. در روز عاشورا علم سبز رنگی را که به نشانه پنج انگشت است، در محلههای مختلف میگردانند و در صورتی که امامزادهای در نزدیکی روستا باشد، به آن جا میروند. در غیر این صورت در قبرستان روستا جمع میشوند و بعد از سینهزنی به مسجد محل بر میگردند. در شب عاشورا نیز عدهای از سینهزنان در حالی که بر سر خود گل مالیدهاند، با پای برهنه به محلههای مختلف میروند و سپس به مساجد بر میگردند. در روز عاشورا زنان روسری یا چارقد خود را برای برآورده شدن حاجاتشان به علمها گره میزنند و یا گوسفندی را مقابل علم و دستههای عزاداری قربانی میکنند. اهالی روستای «درام» در روز سوم امام پارچههایی را از پرچمها جدا کرده و آنها را برای سال آینده نگه میدارند. ساکنین شهر زنجان در سومین روز امام، واقعه کاروان عاشورا و اسیران کربلا را به صورت نمادین در شهر به معرض نمایش میگذارند. در این نمایش در حالی که عدهای کودک به بند کشیده شده و عدهای به صورت پیاده در جلوی کاروان حرکت میکنند، توسط فردی قرمز پوش مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. یکی از رسمهای دستههای عزاداری ـ که دیگر رایج نیست ـ رسم «قفل زدن» بود. کسانی که نذز داشتند و حاجتشان برآورده میشد، در ایام محرم بر تن خود قفل میزدند. آنها یک هفته قبل از شروع ماه محرم اطراف سینه خود را با خاکستر ماساژ میدادند تا کم کم آن قسمت بی حس شود. سپس در پوست خود نیزه فرو کرده و آنها را با قفل محکم میکردند و تا روز دوازدهم محرم این قفلها را باز نمیکردند. در آن روز امام جماعت مسجد محل نیزهها را از بدن آنها خارج میکرد. سنت قمهزنی نیز تا چند سال پیش رایج بود. در چهلم امام مراسم عزاداری با سینهزنی شروع میشود و در پایان مراسم آنهایی که حسینی هستند برای این که لباس خود را از تن درآورند، تمام محل را دعوت کرده و با چای و خرما از آنها پذیرایی میکنند. اکثر مناطق ماه صفر را ماه بد میدانند و معتقدند هر کس در این ماه دعوا کند، تا آخر سال قمری مدام در حال دعوا خواهد بود.
عید قربان
اکثر مردم این منطقه در روز عید قربان با آدابی خاص قربانی میکنند. آنها چشمهای گوسفند قربانی را سرمه میکشند و بر یک حبه قند دعا میخوانند و آن را در دهان قربانی میگذارند. همچنین بر چاقویی که با آن گوسفند قربانی میشود نیز دعا میخوانند. در ناحیه طارم، بعد از کشتن گوسفند خون قربانی را به عنوان تبرک در زیر درختان زیتون میریزند.
اگر دختری عقد کرده باشد، در شب عید قربان خانواده داماد بر سر گوسفند حنا میمالند و بر چشمهایش سرمه میکشند و شالی را دور گردنش میبندند و به همراه شیرینی و خلعت روانه خانه عروس میکنند. در بعضی از روستاهای زنجان بر پیشانی گوسفند آیینه و بر روی شال پول نیز الصاق میکنند.
در شهر زنجان در شب عید قربان، مردم چراغ روشن میکنند و آن را تا یک شبانه روز خاموش نمیکنند. مردم در این روز نیز مانند سایر اعیاد به دیدار بزرگان فامیل و خانوادههای عزادار میروند و روز عید قربان را به یکدیگر تبریک و تهنیت میگویند و آرزوی زیارت خانه خدا را در سال آتی مینمایند.
عید غدیر
اکثر مناطق استان زنجان، این عید را مختص «سیّدها» میدانند و در این روز به دیدار سادات میروند. آنها معتقدند در این روز باید هفت سیّد را ببینند. سادات نیز در این روز با میوه و شیرینی از میهمانان خود پذیرایی میکنند. در روستاهای «ئیدی بلاغ» این روز را «قوم غدیر» مینامند. در این روز گوسفند ذبح کرده و گوشت آن را بین مردم پخش میکنند. در روستای « اورتا بلاغ» وقتی به دیدار سادات میروند، شخص سیّد معمولاً با دست وضودار چند سکه به عنوان برکت به آنان میدهد. در بخش «آب بر» در شب عید غدیر حلوا میپزند و به دیدار افراد عزادار میروند.
عید فطر
در این روز مردم زنجان نیز مانند سایر نقاط ایران، نماز عید فطر میخوانند و فطریه پرداخت میکنند. در طول روز نیز به دیدار بزرگان فامیل میروند.
جشن ها
ماهی عمودی: عدهای معتقدند که هنگام تحویل سال ماهی به طور عمودی، صاف و بی حرکت در آب قرار میگیرد و عدهای نیز بر این باورند که وقتی ماهیها در یک لحظه به شکلی قرار گیرند که سینه آنها به طرف بالا باشد، سال جدید آغاز شده است.
سفته (پول عیدی): سینی کوچک برنج و گندم و چند سکه نقره یا طلا که نماد خیر و برکت است، باید در کنار سفره هفتسین قرار بگیرد. زیرا هنگام تحویل سال بعد از نگاه کردن به کلامالله مجید و آیینه و تلاوت آیاتی چند از کتاب مقدس آسمانی و خواندن دعای مخصوص عید، بزرگ خانواده اولین پول نقره یا طلا را به نام «سفته» از داخل این سینی بر میدارد و مابقی سکهها را به سایر افراد خانواده میدهد. در حال حضار اسکناس و سکههای رایج کشور جای سکههای نقره و طلا را گرفتهاند. همچنین بسیاری از خانوادهها علاوه بر انجام مراسم فوق، هنگام تحویل سال ظرف پر از شیری را روی بخاری، اجاق یا آتش کرسی قرار میدهند و آن را به جوش میآورند و این عمل را نیز مایه فزونی خیر و برکت در سال جدید میشمارند.
تخم مرغ پیشگو: هر فرد خانواده زنجانی در شب عید تخم مرغی را لای پوست پیاز قرار میدهد و آن را با نخ محکم میپیچد و به هنگام دم کردن برنج شب عید، تمام تخممرغها را ـ به تعداد اعضای خانواده ـ در لای برنج میگذارند و نیت میکنند. پوست پیاز نقشهای زیبایی را روی تخممرغها ایجاد میکند. این نقشها توسط مادربزرگ و یا مادر خانواده مورد تعبیر و تفسیر قرار میگیرد. به این ترتیب درباره آینده صاحب تخممرغ پیشگویی میشود.
نگهداری آتش: آتشبازی نیز از مراسمی است که به محض تحویل سال در منازل برگزار میشود. همه اعضای خانواده کنار شعلههای آتش جمع میشوند و به جست و خیز میپردازند و با این عمل اولین دقایق سال نو را با شور و نشاط آغاز میکنند. در گذشته از شب چهارشنبه سوری، آتش را روشن نگه میداشتند و بوتههایی را که باید هنگام تحویل سال نو بیفروزند، با همان آتش روشن میکردند. شلیک تیر، ترقه و سایر مواد منفجره نیز در این مراسم رایج است.
کلید گرهگشا: مراسم فال کلید در شهرستان زنجان در دو نوبت انجام میشود، یکی شب چهارشنبه سوری که خود به تنهایی دارای مراسم جداگانه و باشکوهی است و دیگری در شب عید. دختران دم بخت، زنان بیوه و سایر افراد کلیدی را زیر پای راست خود میگذارند، نیت میکنند و ساکت پشت در خانههای خود میایستند و منتظر میشوند تا عابری از پشت در خانه آنها رد شود. آنها معتقدند که هر چه عابر پشت در منزل آنها بر زبان جاری سازد، در سرنوشت آنها تأثیر کلی خواهد گذاشت. این مراسم شبیه رسم مشهور «فالگوش» فارسی است و طبیعی است سخنان عابر هر اندازه امیدبخشتر باشد، فال فالگوش به سعادت نزدیکتر خواهد بود.
آب چهل یاسین: تهیه آب چهل یاسین به هنگام تحویل سال نو یکی از مراسم مذهبی است که در شهر زنجان صورت میگیرد. به هنگام تحویل سال نو، اکثر مردان متدین در مساجد جمع میشوند و سال نو را با تلاوت قرآن و عبادت به درگاه خداوند متعال آغاز میکنند. در این مراسم در داخل یک قدح بزرگ چینی، سوره مبارکه «یاسین» با زعفران و تربت نوشته میشود، سپس اهل مجلس چهل بار سوره مذکور را تلاوت میکنند و در آب قدح میدمند. آنگاه آب قدح را در ظروف پر از آب میریزند و آن را بین اهل مجلس پخش میکنند. آب چهل یاسین بین مردم از قداست خاصی برخوردار است و در بیماریهای صعبالعلاج به نام شفابخشترین درمان به کار میرود.
چهارشنبه سوری
در استان زنجان آخرین چهارشنبه سال را «آخر چهارشنبه» یا «ایلین آخر چرشنبه سی» میگویند. چهارشنبه قبل از آخرین چهارشنبه سال را نیز « کول چرشنبه» مینامند. خانه تکانی در این زمان صورت میگیرد. در صبح روز چهارشنبه سوری دختران و زنان به کنار رودخانه میروند و از روی آن میپرند. سپس مقداری از آب را سه بار قیچی کرده و به عنوان تبرک به خانه میآورند. بعد از غروب خورشید، مردم در بالای پشتبام و یا نزدیک در خانه خود آتش میافروزند و با پریدن از روی آن به شادی و پایکوبی میپردازند. همچنین اقوام و همسایههای افراد عزادار قبل از این که در خانه خود آتش روشن کنند، در منزل خانوادههای داغدار آتش روشن میکنند و به هنگام پریدن از روی آن میگویند:
ـ چیله چیخدی بهار گلدی (چله زمستان رفت و بهار آمد).
دختران دم بخت نیز برای سعادت و باز شدن بخت خود آرزو میکنند و میخوانند:
ـ اتیل ، باتل چرشنبه بختیم آچیل
در این شب افراد برای رفع مشکلات خود در سال آتی فالگوش میایستند. اگر حرفهای خوب و خوشایند شنیدند، آن را به فال نیک میگیرند. بنا بر این همه سعی میکنند در این شب حرفهای خوب و خوشحال کننده و شادیآور بزنند. در غروب چهارشنبه سوری از طرف خانواده داماد برای عروس شیرینی، میوه و خلعتی فرستاده میشود. از تنقلات و خوراکیهای این شب گندم بو داده با مقداری کشمش، گردو و سنجد، آجیل شیرین، میوه و شیرینی و از غذاهای مخصوص چهارشنبه سوری برنج سفید و مرغ، آش شیر (شیر برنج) و شش انداز است.
سیزده بدر (چهار تخم روی فرش بهاری)
سیزده نوروز به گردش دسته جمعی مردم شهر اختصاص دارد. در این روز سفرههای هفتسین برچیده میشود و مردم شهر از بزرگ و کوچک رو به دشت و صحرا میآورند، سبزه سفره هفتسین را نیز با خود به خارج از شهر میبرند و آن را در اولین رودخانه در مسیر خود میاندازند. آنها در دشت و کوه، در زیر درختهای پر گل مینشینند و شادمانی میکنند. در این روز دختران دم بخت در صحرا چند ساقه علف را به هم گره میزنند و در آن محل برای خود علامتی میگذارند و یک هفته بعد دوباره به آن محل میروند. آنان بر این اعتقادند اگر گره باز شده باشد، بختشان باز میشود. غذایی که معمولاً مردم در این روز میخورند، تخممرغ آب پز، کره، سبزی و پنیر تازه است. البته در این روز آجیل نیز که به (چهار تخم) معروف است، فراموش نمیشود و جیبها و دستمالها پر از این خوراکی است. یکی دیگر از غذاهای این روز آش ترش است.
بردن پای (سهم)خلعت
یکی از مراسم شب عید، بردن پای (سهم) از طرف بزرگترها به خانههای وابستگان نزدیک آنها است. برای مثال پدر خانواده به دختران شوهرکرده خود، یا برادران به خواهران و خواهرزادگان خود «پای» میدهند. «پای» را پلو خورشت، بورانی و همه غذاهایی که برای شب عید تدارک دیده شده است و مقداری پارچه یا پوشاک تشکیل میدهد. این مجموعه را در یک سینی بزرگ مسی قرار میدهند و روی آن را با پارچههای ملیلهدوزی یا گلدوزی شده، میپوشانند و یکی از اعضای خانواده سینی را روی سر میگذارد و آن را با احتیاط حمل میکند. به کسی که پای را میبرد، هدیهای مانند پیراهن، جوراب، تخممرغ رنگ شده، پول نقد و مانند آن میدهند. منظره حمل سینی و پارچههای رنگارنگی که بر روی آن انداخته شده در غروب آفتاب آخرین روز سال بسیار جالب و دیدنی است. در شب عید اغلب کوچهها و خیابانها مملو از این «پای» بران میشود. این مراسم همچنان در برخی از روستاهای استان زنجان برگزار میشود
خواستگاری: آداب و رسوم عروسی در استان زنجان از اهمیت خاصی برخوردار است. در این مراسم که بیشتر در روستاها برگزار میشود، ابتدا پدر داماد با چند نفر از ریش سفیدان محل برای خواستگاری به منزل عروس میروند و پس از جلب رضایت پدر عروس، هر کدام از طرفین نمایندهای جهت عقد قرارداد تعیین میکنند. در متن قرارداد که «کسمات» نام دارد، مواردی چون مقدار شیر بها و مهریه تعیین میشود و در صورت مساعد بودن وضع مالی داماد، مقرر میشود خانواده داماد مقداری خواربار شامل دو گونی قند، ده بسته چای، سی کیلو برنج، دو حلب روغن، بیست کیلو شیرینی و پانزده کیلو کشمش برای خانواده عروس تهیه نمایند.
پدر داماد تعدادی پارچه چادری و لباس تحت عنوان « خلعت» برای چهل نفر از وابستگان عروس که به عروسی دعوت میشوند، به پدر عروس هدیه میدهد. همچنین عمو و دایی عروس نیز هدایایی مانند گوسفند و کت و شلوار به نام «دایی پولی» و «عمو پولی» از پدر داماد میگیرند. پدر بزرگ و مادر بزرگ عروس نیز یک نوع پارچه ابریشمی گرانقیمت تحت عنوان «آنا کتانی» یا از پدر داماد هدیه میگیرند و عروس نیز به عنوان هدیه زیورآلاتی دریافت میکند. سپس پدر عروس به تهیه جهیزیه میپردازد. جهیزیه شامل قالی، کمد، ظروف، جاجیم محلی، چرخ خیاطی، خورجین، لوازم خواب، کت و شلوار داماد است. تهیه این لوازم از طرف پدر داماد بر طبق قرارداد اجباری و از طرف پدر عروس اختیاری است. گاهی میشود عروس به همراه داماد بدون هیچ نوع اطلاع قبلی منزل پدری را ترک میکنند و پس از چند روز، پدر داماد همراه با ریشسفیدان محل به خانه عروس میروند و پس از شرح ماجرا، به هر تقدیر پدر عروس را راضی میکنند و نامهای تحت عنوان «وکیل نامه» جهت عقد ازدواج رسمی دریافت مینمایند.
صلاح چایی: پس از خواستگاری، ابتدا پدر داماد مجلسی به عنوان «صلاح چایی» بر پا میکند و در آن ریش سفیدان محل و قوم و خویشان را دعوت مینماید. این جمع در باره زمان و مکان عروسی و نحوه جا به جایی میهمانان تصمیمگیری میکنند و سپس نتیجه را به خانواده عروس اعلام میکنند. خانواده عروس موظفند این تصمیم را اجرا نمایند. سپس پدر عروس و پدر داماد، نمایندههایی تعیین و ضمن تحویل خلعتهای خریداری شده، میهمانان را برای روز عروسی دعوت میکنند. دعوت کننده نیز به نوبه خود انعامی از میهمانان دریافت میکند. پس از جمع شدن میهمانان در خانه عروس و داماد، میهمانان زن مقداری پول، جاجیم و دستکش تحت عنوان «توره» به عروس هدیه میدهند تا همراه جهیزیه فرستاده شود.
حنابندان: پس از صرف شام، خانواده داماد مقداری حنا با تعدادی شمع و مقداری شیرینی در یک سینی میگذارند و به خانه عروس میفرستند. اگر عروس و داماد هر دو اهل یک روستا باشند، درِ خانه عروس بر روی حنا آورندگان بسته میشود و تا از پدر داماد انعام «قاپی باسما» نگیرند، در را باز نمیکنند. رسم حنابندان تا نزدیکیهای صبح ادامه مییابد. در همین زمان در خانه داماد نیز مراسم مشابهی برگزار میشود.
عروس بران: روز بعد از حنابندان، چند نفر برای بردن عروس به خانه او میروند و از جهیزیه صورتبرداری میکنند و جهیزیه را تحویل میگیرند. جهیزیه که قبلاً بستهبندی شده است، فرستاده میشود و عروس نیز پس از کسب اجازه از پدر یا عموی خود، آماده حرکت میشود. مرکب عروس ماشین یا اسبی آذینبندی شده است و عروس همراه با برادر خویش و فرستادگان داماد سوار میشود و به راه میافتد. در این میان، برادر عروس در حالیکه صورت خود را با آرد اندود کرده است و چراغی در دست دارد، پیشاپیش قافله حرکت میکند. در طول مسیر، مقداری خوراکی ـ توشه ـ میان همراهان عروس تقسیم میشود. داماد با شنیدن خبر حرکت عروس، با چند نفر از دوستان خود به قصد بردن عروس به پیشواز او میرود و به صورت نمایشی با مقاومت سرسختانه همراهان عروس رو به رو میشود و به سوی خانه خود عقبنشینی میکند. در طول مسیر حرکت عروس در آبادی، وابستگان داماد که جلوی خانههای خود منتظر رسیدن عروس هستند، پارچههایی را به عنوان خلعت به گردن اسب او میبندند. هنگامی که عروس به خانه داماد میرسد ـ داماد که به همراه دوستان خود در پشت بام منتظر رسیدن عروس است ـ مقداری پول، شیرینی و سیب را بر سر عروس میریزد. سپس پسر بچهای را به امید آن که روزی عروس پسر بزاید، به بغل عروس میدهند. پس از ورود عروس به خانه داماد، که با مراسم قربانی و شکستن تخممرغ همراه است، او را دور تنور خانه میگردانند و از روی پارچهای به نام «پیانداز» عبور میدهند و سعی میکنند او را در اتاقی مخصوص بنشانند. عروس از نشستن خودداری میکند، تا اینکه پدر داماد یک رأس گاو یا گوسفند به عروس پیشکش میکند و او را مینشاند. پس از آن شیرینی را در سینیها میآورند و دو نفر ریش سفید آنها را در بشقابها میگذارند و به میهمانان تعارف میکنند. میهمانان نیز شیرینیها را در جیبهای خود میگذارند و مقداری پول «تویانا» به آنها میدهند. در آخر پولها را میشمارند و به پدر داماد تحویل میدهند. سپس ناهار میخورند و میهمانان پس از کسب اجازه به خانههای خود بر میگردند.
دواق قاپما: دو روز بعد از عروسی، مراسم زنانه «دواق قاپما» برگزار میشود. در این مراسم، عروس را روی صندلی مینشانند و صورت او را با پارچهای میپوشانند. سپس دو پسر بچه که هر کدام یک قاشق چوبی در دست دارند، پارچه روی سر عروس را با قاشق کنار میزنند و پارچه را به کمر خود میبندند و پس از دریافت انعام از مادر داماد، آن را تحویل میدهند. این مراسم تا غروب طول میکشد.
ایاق آشما: حدوداً پس از گذشت بیست روز از مراسم عروسی، پدر عروس تحت عنوان «ایاق آشما» عروس و داماد را به خانه خود دعوت میکند و هدیهای مانند گوسفند، فرش را به عروس و داماد هدیه میدهد. پس از آن، سایر اقوام عروس و داماد نیز همین مراسم را انجام میدهند و بدین ترتیب مراسم عروسی پایان میپذیرد.
جشن حالا
یکی از جشنهایی که در استان زنجان خصوصاً در منطقه انگوران بر پا میشود، جشن «حالا» است. این جشن در ارتباط با جمع آوری محصولات کشاورزی است و کهنترین جشن رایج در منطقه به شمار میرود و احتمالاً جزء آیینهای زرتشتی است. این جشن در اوایل فصل پاییز، هنگامی که محصولات کشاورزی از کشتزارها و خرمنگاهها برداشت و جمعآوری میشود، بر پا میگردد. در آغاز برداشت محصول، هر خانوار حدود بیست مترمربع از مزرعه گندم خود را به عنوان «حال» باقی میگذارد. در روز جشن، تعدادی از همسایگان و وابستگان خود را به جشن دعوت میکند و با قربانی کردن گوسفند، گاو و تدارک پذیرایی، از میهمانان در خانه یا در یکی از تفریگاههای محلی با ناهار پذیریی میکند. بیشتر میهمانان را مردان کشاورز تشکیل میدهند. در این جشن زنان حضور ندارند. میهمانان پس از صرف ناهار، با گفتن «مبارک باد» و « پر برکت باد» و همراه داشتن نانی به نام «نزیک» یا «نذری» که از شیر پرچرب گوسفند تهیه میشود، دسته جمعی به محل گندم درو نشده در کشتزار میروند. افراد هر یک داسی بر میدارند و دور گندم باقی مانده حلقه میزنند. یکی از ریشسفیدان پس از ذکر اسماءالله و خواندن صلوات شروع به درو کردن گندم میکند. بقیه نیز در حالی که واژه «حالا» را به طور دستهجمعی تکرار میکنند، مقداری از گندم را درو میکنند. پس از چند بار تکرار واژه «حالا» تمام خوشههای گندم درو میشود. سپس هر یک به اندازهای که درو کرده است، با خود میبرد و به عنوان برکت در کندوی خانه خود میریزد. سپس ریش سفیدان نان « نزیک» و میوهها را در میان میهمانان تقسیم میکنند و میهمانان پس از گذاشتن هدیه در دستمال و گفتن عبارت «برکت به خرمن» محل «حال» را ترک میکنند و بدین ترتیب جشن پایان میپذیرد.
آداب مهمانداری
به جای آوردن مهمانداری در استان زنجان اهمیت بسیار دارد. هر مهمان آشنا، از هر طبقه و گروهی که باشد، در میان مردم زنجان دارای مقام و منزلت بس بزرگی است و تمام لوازم زندگانی براساس نحوه پذیرایی از مهمانان ترتیب یافته است. گویی همه چیز از برای مهمان است، اتاق خواب، لوازم عالی، فرشهای زیبا و بالاخره وسایل خواب راحت، همه برای مهمان است. بدین ترتیب پس از ورود مهمان، تمام اعضای خانواده از کوچک تا بزرگ در خدمت او قرار میگیرند، کسی حق استفاده از خوراکیها و آشامیدنیهای تدارک شده را که معمولا چند برابر میزان لازم است ندارد. در این مرحله دو رسم وجود دارد: نخست آنکه صاحبخانه پس از چیدن سفره رنگین اتاق مخصوص پذیرایی را ترک میکند و مهمان را برای خوردن غذا تنها میگذارند و این رفتار بدان جهت است که آزادی عمل مطلق را به تازه وارد ببخشد. رسم دوم آنکه صاحب خانه پس از چیدن سفره به فاصله یک متری و دو زانو نزدیک در ورودی مینشیند و با تعارفهای پی در پی مهمان را به خوردن غذا ترغیب و تشویق میکند. پس از برچیدن سفره که همراه با تعارفهای بسیار مانند و خیلی ببخشید قابل شما را ندارد و … است، افراد خانواده از بقیه غذا میخورند. به هنگام استراحت اختیار همه اهل خانه به دست مهمان سپرده میشود، چنانچه پیش از به خواب فتن او کسی حق استراحت را نخواهد داشت. فردای آن روز صاحبخانه قبل از طلوع آفتاب جهت پذیرایی از مهمان خود را آماده میکند. با این ترتیب مهمان نوازی از مشخصات بارز مردم زنجان است و در سفرنامههای جهانگردان نیز به تفصیل از آن سخن رفته است. درباره مهمانداری ضربالمثلهای بسیاری در میان اهالی رایج است به چند نمونه از آنها اشاره میشود:
– قوناقین روزیسی اوزوندن قاباق گلیر (روزی مهمان جلوتر از خودش میآید)
– قوناق الل عزیزیدی ( مهمان عزیز خداست)