آداب و رسوم کهگیلویه و بویر احمد

عيد نوروز: عيد نوروز در كهگيلويه و بويراحمد از مراسم بسيار پر اهميت است. در آخرين چهارشنبه سال معمولاً بچه هاي هر محل و آبادي در كوچه ها با هيزم جمع آوري شده آتش روشن مي كنند. آنان از روي آتش مي پرند و اين شعر را كه زردي من از تو سرخي تو از من مي خوانند. همچنين دو سه روز پيش از آغاز سال نو را عرفه يا خيرات نيمه برات مي گويند. در اين ايام تمامي خانواده از شير و برنج و دانه هايي نظير سياه دانه، رازيانه نوعي غذاي محلي به نام شير برنج تهيه مي كنند و همراه با نوعي حلواي محلي بين همسايگان توزيع مي كنند. اين رسم ميان تركها و لرها بطور يكسان رايج است و معتقدند هر كس بايد براي شادي روح اموات خود تا قبل از آغاز سال نو، به هفت خانوار خيرات بدهد. مردم بعد از خوردن خيراتي كه معمولاً همراه با نان محلي است براي مردگان آن شخص فاتحه مي خوانند. همچنين قبل از سال نو افراد محل به خانواده شخصي كه يكي از بستگان خود را از دست داده مي روند و از آنها مي خواهند كه لباس هاي مشكي خود را در بياورند و لباس هاي ديگري بپوشند. در گذشته كه وسايل ارتباط جمعي وجود نداشت، معمولاً ساكنان منطقه لحظه تحويل سال نو را نمي دانستند از اين رو معتقد بودند كه حيواناتي نظير گوسفند، اسب و يا پرندگاني چون مرغ و خروس در لحظه تحويل سال حركاتي از خود نشان مي دهند. مثلاً اسب شيهه مي كشد يا خروس بانگ مي زند. اكنون با آمدن راديو و تلويزيون اين مشكل رفع شده است. با شروع سال جديد ابتدا به سراغ بزرگان فاميل مي رفتند. اين ديد و بازديد ها تقريباً در تمامي سيزده روز نوروز ادامه داشت. پيش از سيزدهم زنان روستايي معمولاً سنگهاي اطراف اجاق خود را بيرون مي انداختند و مرغ يا گوسفندي را ذبح مي كردند و خونش را در اجاق مي ريختند و سپس گوشت قرباني را بين خانواده ها تقسيم مي كردند. اين مراسم براي دفع بلا در طول يك سال آينده صورت مي گرفت. همچنين قبل از سال نو مراسم چاله گرم كنون و سفره پر كنون در كهگيلويه و بويراحمد مرسوم است. در چاله گرم كنون هر خانواده حتماً غذاي گرم و مناسب تهيه مي كرد. زمان اين رسم شب قبل از آغاز سال نو بود. در منطقه بويراحمد شب چاله گرم كنون هر خانواده سفره خود را از نان پر مي كرد به اين اميد كه سال پرخيز و بركتي داشته باشد.

مراسم ازدواج: يك مراسم عروسي معمولاً داراي مراحل مختلفي است. اولين مرحله خواستگاري يا گپ زنون مي باشد. در اين مرحله فاميل پسر با موافقت ازدواج پسر و دختر مورد نظر، از طرف پدر پسر فردي مأمور مي شود تا موضوع را به طور سري به پدر دختر بگويد. معمولاً پدر دختر چند روزي را مهلت مي خواهد و با فاميل خود مشورت مي كند. در روز تعيين شده پدر دختر در صورت رضايت فاميل به فرستاده پدر داماد جواب مثبت مي دهد. مراسم رسمي پس از اين مرحله صورت مي گيرد. آنگاه پدر پسر همراه چند نفر از ريش سفيدان فاميل خود با مقداري قند و گاهي اوقات سوغاتي هاي ديگري همچون گوسفند و بره به خانه دختر مي روند و آشكارا خواستگاري مي كنند براي مباركي قندي را مي شكنند و به رسم ” قند اشكن ” معروف است.

موسيقي در كهگيلويه وبويراحمد جايگاه خاصي در زندگي روزمره دارد. به هنگام شادي و غم وهمچنين در هنگام كوچ چراي گوسفندان هر كدام نوعي موسيقي بكارمي رود. ني به دو شكل كوچك و ني هفت بند از جايگاه ويژه برخوردار است. چوپانان درصحرا و نوازندگان حرفه اي در مجالس و شب نشيني ها از ني استفاده مي كردند. علاوه بر ني، دهل و نقاره و كرنا و ويلن از ديگر ادوات نوازندگي است و با آن مقامهاي مختلفي را مي نواختند. برخي اين مقامها مثل بره وري (بره بلندشو) در جمع آوري گوسفندان و با ني نواخته مي شود. نمونه يا مرثيه خواني از ديگر مقامهاي موسيقي سنتي كهگيلويه و بوير احمد است. اين مقام با ني نواخته مي شود. در بر انگيختن احساس شنوندگان بسيار مؤثر است. از ديگر مقامهايي كه در عروسي بكار مي گيرند دستمال بازي كه به دو پا، سه پا، تركي، يك پا، باباكرم و تركه بازي و اسب سواري است.

بازی ها

در كهگيلويه و بوير احمد بيش از 60 بازي شناخته شده فردي و جمعي وجود دارد. اين بازي ها تماماً منحصر به جنس خاصي نيست مگر در برخي بازي ها. دختران بزرگسالان و زنان نيز در اين بازي ها شركت مي كردند و از اين طريق اوقات فراغت خود را پر مي نمودند. نمونه هايي از اين بازي ها را در زير بيان مي كنيم.
بازي الختر:‌ اين بازي در فصل بهار بصورت گروهي است. دو گروه برابر از نظر تعداد با يك دست انگشت شصت پا را مي گيرند و با دست ديگر در حالت ايستاده افراد تيم مقابل را هل مي دهند. فردي كه دستش از پايش جدا شود و يا به زمين بيفتد بازنده است.
بازي خناثيك يا خنا ثين: اين بازي همان قايم موشك بازي است. بازي به صورت دو گروه مساوي انجام مي شود. برنده بازي تيمي كه افراد تيم مقابل را كه مخفي شده اند در زمان كمتري پيدا كند.
بازي چوگو: اين بازي همان چوگان بازي قديم است و ابزار آن چوب و گوی به معني توپ است. بازي به صورت گروهي و در دو گروه مساوي انجام مي شود.
بازي گرنا: اين بازي به نام شال كو يا گرنا دوال هم معروف است. بازي به صورت دو گروه از مردان تقريباً هم قد و قواره صورت مي گيرد. وسيله طناب است و يك تيم در ميدان از طنابهاي خود محافظت مي كنند. تيم مقابل سعي دارد طنابهاي تيم داخل ميدان را بازور ويا زيركي بر بايد. افراد درون ميدان با پاي خود به پاي افراد بيرون از دايره مي زنند. برنده بازي تيمي است كه فرد بيرون از ميدان يا دايره را بزند. در غير اين صورت تيم بيرون دايره با طنابهايي كه ربوده اند افراد درون دايره را تا ناحيه زير زانو مي زنند.
بازي اسوم رأس: اين بازي مانند قايم موشك است با اين تفاوت كه افراد جوينده چنانچه فردي از تيم مخفي شونده را پيدا كنند، يكي از آنان بر دوش شخصي مخفي شده تا محل جايگاه داوري سوار مي شود. در غير اين صورت تيم مخفي شونده كه موفق شده خود را به جايگاه داوري برساند و از سوي تيم مخالف پيدا شده اند بر تيم جوينده سوار مي شوند و به سوي خانه اي راه مي افتند. از صاحبخانه مي پرسند كه سوار سواره؟ يا پياده سواره؟ صاحبخانه احتمال دارد بگويد سوار سواره. در اين صورت مجدداً تا محل داوري سوار بر تيم مخالف بر مي گردند.
بازي بند پا: اين بازي در بهار انجام مي شود. ابتدا گودالي حفر مي كنند يكنفر با طناب پاي خود را مي بندد و در گودال مي نشيند. شخصي هم با طنابي كه در دست دارد از نزديك شدن ساير افراد نجات دهنده فرد نشسته جلوگيري مي كند. افراد براي نجات شخص درون گودال سعي مي كنند بند پاي وي را بر يابند. چنانچه طناب نگهبان به يكي از آنان برخورد كرد آن شخص به جاي فردي كه در گودال مانده مي نشيند.

چو بازي يا تركه بازي: اين بازي نوعي رقص مردانه است و در مراسم عروسي و ختنه سورون و جشنها برگزار مي شود. بازي كن همراه با آهنگ ساز و نقاره حركت پاهاي خود را تنظيم مي كند. شخصي كه تركه را در دست گرفته سعي مي كند آن را به پاي حريف خود بزند حريف نيز با چوب بلند و كلفتري كه دارد سعي مي كند مانع برخورد تركه به پاي خود شود. برنده كسي است كه چوب را به پاي حريف بزند با آنكه مانع از كتك خوردن خود شود.
دستمال بازي: اين بازي ويژه زنان است. معمولاً در مراسم جشن و سرور برگزار مي شود. در اين بازي زنان با لباسهاي رنگارنگ و دستمالهاي رنگارنگ شركت مي كنند. در اين بازي همچون چوب بازي زنان مي بايست باريتم و آهنگ ساز ونقاره دستمالهاي خود را را حركت دهند. رقص كنان مي بايست با ريتم هاي مختلف خود را همساز كنند. آنكه بتواند با رتيم و آهنگ دست و پاي خود را هم ساز كند و بهتر برقصد، برنده بازي است.
كل يا كل كل برد: ابزار اين بازي سنگ است. معمولاً دو گروه رقيب هر كدام تعداد هفت تخته سنگ را انتخاب و شش تخته سنگ را در يك رديف و يكي را در جلو آنها با فاصله 20 متر از مقابل حريف قرار مي دهند. رقبا سعي مي كنند كه سنگهاي حريف را با سنگهاي كوچك و سنگپراني بزنند. برنده آن است كه تعداد بيشتري از سنگها را بزند.
گوشتيل يا كشتي: در اين مسابقه ورزشي مهم كه معمولاً در حضور جمع كثيري از افراد محل برگزار مي شود دو نفر به شيوه سنتي كشتي مي گيرند. هر كدام از آنان يكدست خود را زير دستان ديگري عبور مي دهند و دست ديگر خود را بر بالاي دست ديگري قرار مي دهند. آنگاه با فشار و زور بي امان سعي مي كنند كه كمر همديگر را به زمين آشنا كنند. اگر چنانچه يكي از كشتي گيران دستهايش باز شود و يا پاي حريف را بگيرد بازي مجدداً شروع مي شود. گرفتن لباس سر و صورت و پا ممنوع است.
بازي هاي فربجك، كوس، پرپيك، دوز، تكراجفترا، پشكل گار، چوكلي، چوبازي، سفرك ودر، مولاوتو، گروگرو، چوتق تق، هف دره گوشك، بره غزي، تپ تپو، كچك بسن، پرش جفت پا، پرش دور خيز، ملق زدن، كهتر، گرموچه، هديدي، كله روانك، دوال بازي، دسمال روانك، شاخ پازني، كش كشا، تلين چرين، قطور بازي، زير پتويي، هيلو، قله تو، بويگ بازي، گله گله، ماشي ماشي، جاده سازي، خاله واودسي، سرسراكوني، هتتل، آسيو بازي، گلال گلال، خاك بازي يا خاك پيت، تش بازي، شش هونه، آس آس و تير مهره بازي از ديگر بازي هاي سنتي و رايج در بين مردم كهگيلويه و بويراحمد است.

پوشاك هر قومي معرف هويت آن قوم است. در كهگيلويه و بوير احمد بنا به فرهنگ و اعتقادات و باورهاي مذهبي و ملي وتحت تأثير شرايط آب و هوايي از پوشاك خاص خود استفاده مي كنند. پوشاك زنانه شامل سرپوش هايي مانند كلچه يا كلاهكوچك و منحني شكلي است كه با دو نخ زير گلو بسته مي شود. براي زيبايي معمولاً سكه هاي طلاي موسوم به اشرفي را به حالت آويخته مي دوزند. كهنه تور در رنگهاي شاد به اندازه 5/1 در 2متر كه به وسيله سوزن قفلي در زيرگلو بسته مي شود از ديگر سرپوش هاي زنانه است. معمولاً اين كهنه يا تور باسوزن قفلي طلا وتزئينات مربوطه به زير گلو بسته مي شود. چارقد از ديگر سرپوشهاي زنانه است كه بر روي كلاه و تور وبه صورت آويخته از پشت سر بسته مي شود. تنوع رنگها سبب زيبايي اين سرپوش است.
دلگ: نوعي كت زنانه است با آستين هاي بلند. اين تن پوش در رنگهاي مختلف و به اقتضاي سن زن و با تزئينات زيبايي در فصول سرما و مراسم عروسي مورد استفاده قرار مي گيرد. شلوار هاي زنانه ( تمبون يا تنبون) از ديگر تن پوشهاي زنانه است. معمولاً 10-8 متر طول و به اندازه يك متر يا بيشتر عرض دارد. انواع متنوع آن در مراسم مختلف مورد استفاده است. جومه يا جامه زنانه از 5/2 تا 3 متر پارچه در رنگهاي شاد و متنوع و به صورت آستين دار وچاك دار درست مي شود و معمولاً از گردن تا مچ پا ادامه دارد.

پوشاك مردانه: انواع كلاه هاي تركي يا جنس كرك و نمدي وكلاه هاي نمدي گرد و لچك كه به صورت نيم كلاه است از سرپوش هاي مردانه است. تن پوشهاي مردانه را دلگ يا كت درازي كه تا روي زانو را مي پوشاند و با دكمه بسته مي شود و از دو طرف داراي چاك مي باشد و همين طور شال كه از دو متر پارچه و بدور كمر بسته مي شود و جقعه زناره يا چقه زناره كه همانند دلگ بوده و از كنف ساخته شده و كمي دراز تر از دلگ است، تشكيل مي دهد. تنوع رنگ در پوشش و توجه به رنگهاي شاد در مجالس شادي و عروسي و پوشش سياه رنگ در مراسم عزاداري از ويژگي هاي پوشاك زنانه و مردان كهگيلويه و بوير احمد است.

خوراک ها

لوي: شير بز و يا گوسفند و گاوي را كه به تازگي زائيده باشند مي دوشند و پس از پخت به صورت جامد در مي آيد. اين غذاي خوشمزه و مقوي مخصوص زمستان و فصول سرد سال است.
هره: گندم كوبيده شده را همراه سبزي ترش مزه اي به نام كارده پس از يك شب خيس خوردن در آب مي پزند و غذاي آب دار ترش مزه اي حاصل مي شود.
كشك و مغز: مغز گردو را با پياز و كشك مي كوبند و با نان داغ خورده مي شود.
كله جوش: دوغ را گرم كرده با ادويه و پياز داغ كه به آن اضافه شده به همراه نان تريد مي كنند.
شله بادامي: بادام وحشي را مي كوبند و پس از صاف كردن آن را با برنج مي پزند.
شله دوغي: تر كيبي از دوغ و برنج و روغن و پياز داغ و ادويه است.

قورمه: گوشت گوسفند را از استخوان جدا كرده و با پيه سرخ كرده و با اضافه كردن مقداري نمك آن را در ظرفي كه از پوست درست شده نگهداري مي كنند. در مناطق سردسيري و يخبندانهاي زمستانه از اين غذا استفاده مي شود.
كلگ و گوشت: تركيبي از گوشت پخته شده و آرد بلوط است كه به صورت كلگ و گوشت در مي آيد.

شوروا: سوپي است مركب از جوجه آب پز و برنج و آب.
از ديگر غذاهاي سنتي مي توان از كلگ و ماست، (نوعي نان) زير چاله اي، شل شلي و نانهاي بركو، كلگي بلبل، نان قندي و حلواي آردي و دوشابي و نشايي را مي توان نام برد. برخي از اين غذا ها جنبه دارويي دارند مثلاً گلفته براي درمان سرفه، يا شله گندمي براي گلو درد يا شوروا براي درمان كوفتگي بكار مي رود.

صد در صد مردم اين استان مسلمان و شيعه اثني عشري هستند و به طور عمده تحت تأثير جاذبه هاي دين جان بخش اسلام شده اند. به هر حال رفتار ديني مردم استان در گراميداشت اعياد اسلامي، عزاداري سالار شهيدان (ع) تكيه اساسي بر حرمت ويژه روزهاي وفات ائمه (ممنوعيت ازدواج)، نامگذاري فرزندان به نام بزرگان دين و ائمه اطهار (ع) همه نشانگر عمق تعصب و ارادت خاص اين مردم به اسلام و شعائر و آيين ها و دستورات آن است كه در شكل بخشيدن به هويت ديني و قومي آنان اثر گذار بوده است.

در ميان مردم كهگيلويه وبويراحمد اشعار حماسي شاهنامه فردوسي از جايگاه خاصي برخوردار است. شاهنامه خواني براي هر فرد علاوه بر جذابيت هاي اقناعي امتياز خاصي نيز دارد. معمولاً افراد شاهنامه خوان تمامي ابيات و صحنه هاي نبرد را از حفظ مي خوانند. سعي شاهنامه خوان بر آن است كه شنونده را در فضاي خيالي صحنه هاي شاهنامه قرار دهد. از اين رو شاهنامه خوان در اين راه كوشش بسيار دارد. اين ادب شفاهي مورد علاقه زن و مرد كهگيلويه و بويراحمد است و معمولاً شبهاي دراز زمستان را با برنامه هاي شاهنامه خواني سپري مي كنند. اين علاقه از قديم الايام به گونه اي بوده است كه نام بسياري از مكانها و جاهاي استان را با نامهاي مندرج در شاهنامه ناميده اند. به نظر مي رسد زندگي عشايري همراه به همه كشمكش هاي آن و محيط جغرافيايي كوهستاني و صعب و سختي هاي آن از يك سو و تلاش افراد با سواد در حفظ هويت ملي خود از سوي ديگر انگيزهاي قوي براي حفظ ادبيات شفاهي در قالب اشعار شاهنامه و بصورت شفاهي و شنيداري بوده است. زيرا بسياري از شاهنامه خوانان هم اكنون نيز فاقد سواد خواندن و نوشتن هستند. از ديگر ادب شفاهي در استان بايد از تك بيتي ها و يا دو بيتي هاي مرسوم با مضامين عاشقانه ياد كرد. يار و دوست، تفنگ و اسب محورهاي اصلي در ميان شعر شاعران است كه به همراه كوه و دشت و صحرا و بهار و چشمه ساران و بطور كلي طبيعت و محل زندگي و ارزشهاي مورد قبول يا هنجارهاي اجتماعي مضامين شعري ادب شفاهي را بعد از شاهنامه خواني شكل مي دهد. بطور مثال چند بيت از اين اشعار را در ذيل بيان مي كنيم.
مو وساورز ني روم ديلگون دياره ديلگون جي دلبره دل تاب نياره    من به كوه ساورز نمي روم زيرا ديلگون پيدا است.
ديلگون محل سكونت دلبر است و از اين رو دل طاقت ديدن ديلگون را ندارد.
هر چي دارم قربونت غير از تفنگم تفنگم مال دولت سي روز جنگم

اي دلبر همه چيز من فداي تو غير از تفنگم زيرا تفنگ سرمايه اي است و در روز جنگ به درد مي خورد.
از ديگر جلوه هاي ادب شفاهي در كهگيلويه و بويراحمد قصه ها و ضرب المثل هاست. قصه ها علاوه بر پرورش خيال كودكان و سرگرمي بزرگان جنبه هاي آموزنده آن بيشتر مورد نظر بوده است. معمولاً تنبلي و سستي و بيكاري را مذموم داشته و ظالم و ظالم پرستي را مورد نفرت قرار داده است. در اين قصه ها سعي شده است تا روحيه جوانمردي، عدالت خواهي و گذشت و ايثار و كمك به هم نوع و بويژه اقوام و خويشان تقويت شود. اگر چه جنبه هاي منفي نيز در اين داستانها پيدا مي شود ليكن از نظر آموزش هاي مرسوم بسيار آموزنده بوده اند. داستانهايي مثل شاه عباس در لباس درويشي، پادشاه سخاوتمند و عدالت انوشيروان در عدالت خواهي و داستانهاي فهلو و فندين در مذهب بيكاري درسهاي آموزنده براي جامعه اي است كه در آن آموزش هاي كلاسيك مرسوم نبود . قصه هايي همچون وصيت پدر به فرزند، سزاي نيكي، داد و بيداد، زن برادر، يك مشت نمك، وصاياي اسكندر، سرگذست فايز دشتستاني، احمد بي غم، آدم كم شانس، هفت برادران، افسانه ديو و هفت دختر، جغد داور، مكر روباه، باغبان و شغال، غول و آسيابان، بز و ميش، شكارچي و ديو، روباه، كوزه گر، گربه و روباه، قدرت موش، در اين استان رايج هستند كه تنها نمونه هايي از صدها قصه است.


ضرب المثل ها:

اگر صلاح وسرپرستي خانه بدست زن بيفتد موي بز را در سرماي زمستان مي چيند.
مال خود را بپاييد وهمسايه خود را دزد مكنيد.
گرگ قيمت ميشي را كه دزديده نمي داند.
راه دور توشه زياد مي خواهد.
كم بخور هميشه بخور.
سرب سنگين است وباد آورده را باد مي برد.
كار با عجله پيش نمي رود.
كاري كه از روي رضا ورغبت انجام نمي گيرد اشكلات زياد دارد.
وقتي ميشي نباشد بز خواجه كمال است.
جنگ و دعواي فصل كاشت بهتر از صلح موقع برداشت است.
هر كس منتظر كاسه غذاي همسايه ماند گرسنه مي خوابد.
كاه مال خودت نبود، كاهدان مال خودت بود.
نا آبادي اينجاست، اره هم توي اين درخت است.
خرما در بندر زياد است.

وقتي كسي در كهگيلويه بخواهد به سفر برود و كسي عطسه بزند مي گويند، صبر آمد. چند دقيقه صبر كن بعد برو. وقتي يك تار موي سر زني از ساير موهايش جدا شود معتقدند مسافر منزل آنها بزودي بر مي گردد. هرگاه زاغهاي سياه را در حال دسته جمعي مي بينند مي گويند باران مي بارد. مردم كهگيلويه و بوير احمد معتقدند اگر اول هفته يا اول ماه باران ببارد تا آخر هفته يا آن ماه باران خواهد باريد. در فصل زمستان به هنگام جمع آوري خاكستر هاي اجاق آنها به عقب بر گردند مي گويند باران مي بارد. در حجله پسر بچه اي را داخل بغل عروس مي نشانند به نيت اينكه بچه اولش پسر باشد. مردم در استان كهگيلويه و بويراحمد روز شنبه نبايد عزاداري كرد يا به قبرستان رفت زيرا بازگشت دارد و يا ممكن است عزايي دو باره پيش بيايد. وقتي زني زايمان كند تا يك هفته خاكستر خانه آن زن را بيرون نمي برند تا ناف بچه زودتر بيفتد مردم معتقد بودند كه علت مرگ زن زائو آل بوده آل اجنه اي است كه دل و جگر زن زائو را بطور غيبي در مي آورد. از اين رو دار يا زنگي فلزي را به در اتاق زائو آويزان مي كردند.