کهگیلویه و بویراحمد

استان کهگیلویه و بوير احمد كه در جنوب غربي ايران قرار گرفته است يكي از استانهاي زيباي كشور مي باشد كه به سرزمين چهار فصل شهرت يافته است. اين استان بين مدارهاي 29 درجه و 52 دقيقه و 31 درجه و 26 دقيقه شمالي در نصف النهارهاي 49 درجه و 55 دقيقه و 51 درجه و 53 دقيقه شرقي قرار دارد. کهگیلویه و بوير احمد از شمال با چهار محال بختياري، از شمال شرق با استان اصفهان، از شرق با استان فارس، از غرب با استان خوزستان و از جنوب با استان بوشهر هم جوار است. اين استان داراي 5 شهرستان، و 41 دهستان و 14 شهر مي باشد.

ر اساس آخرين سرشماري جمعيت استان اندکي بالغ بر يک ميليون نفر بوده که حدود 42 درصد آنرا جمعيت شهري، 5/56 جمعيت روستايي و 5/1 درصد آن را جمعيت غير ساکن يا عشايري است. بر اساس آخرين تقسيمات کشوري استان داراي پنج شهرستان (بويراحمد، دنا، گچساران، کهگيلويه و بهمئي)، 13 شهر، 14 بخش، 40 دهستان و 2015 روستا است. از لحاظ پراكندگي جمعيت، شهرستان بوير احمد با 39 درصد پرجمعيت ترين و شهرستان گچساران با 23 درصد كم جمعيت ترين شهرستان بوده اند. ميانگين تراكم نسبي جمعيت استان 5/33 نفر در هر كيلومتر مربع مي باشد و شهرستان بوير احمد به دليل وجود مراكز سياسي و اداري و شرايط آب و هوايي مناسب با 6/38 نفر در كيلومتر مربع پرتراكم ترين و شهرستان گچساران با 6/28 نفر در هر كيلومتر مربع كم تراكم ترين ناحيه استان به شمار مي رود. علاوه بر اين نوعي تقسيم بندي ايلي در استان رايج است كه شامل بويراحمدي، بابويي دشمن زياري، چرامي، طيبي، بهمئي و قشقائي است. بطور كلي مردم اين استان به لهجه هاي لري و تركي و در ياسوج علاوه بر لري و تركي لهجه اردكاني و در دهدشت و دوگنبدان تعدادي نيز با لهجه بهبهاني تكلم مي كنند. ساختار جمعيتي در كهگيلويه و بوير احمد عليرغم افزايش جمعيت ساكن نسبت به عشاير، بر اساس ساختار ايلي قرار گرفته است. به نظر مي رسد عوامل مؤثر بر اين نوع زندگي علاوه بر آداب و سنن گذشته جغرافياي منطقه باشد. در اين شكل جمعيتي اگر چه اكنون خان و عوامل وي به عنوان قدرتمندان رأس هرم چندان جايگاهي ندارند ليكن هنوز ريش سفيدان و بزرگان ايلي داراي نفوذ و قدرت فراوان هستند.

اهالي لر اين استان كه درصد بالايي از جمعيت آن را تشكيل مي دهد بر حسب قراين تاريخي متعلق به نژاد آريايي و قوم پارس مي باشد. هر چند هيچ قوم و نژادي در زمان حاضر نمي تواند ادعاي اصيل يا خالص بودن از خود نمايد ولي روي هم رفته با تكيه بر اينكه لرها خود با يك گويش خاص تكلم نموده، در كنار هم جنگيده، با هم زندگي مشترك داشته و جزو در زمان حال كه با اقوام ديگر ايراني خويشاوندي نموده اساساً خويشاوندي ميان آنها بصورت بسته بوده است مي توان به هم نژادي آنان در شكل دهي هويت بومي و قومي آنان توجه داشت.