استان يزد از شمال به استان اصفهان، از شمال شرق به استان خراسان، از جنوب به استانهاي كرمان و فارس، از شرق به استانهاي خراسان و كرمان و از غرب به استان اصفهان محدود است. اين استان در كمربند خشك و نيمه خشك نيمكرة شمالي قرار دارد و مساحت آن 129678 كيلومتر مربع است.
استان يزد در فلات مركزي ايران به سبب موقعيت جغرافيايي، داراي آب و هواي اقليمي گرم و خشك بياباني است؛ اما شرايط محلي دگرگوني هاي محدودي را در آن پديد آورده است: از يك سو، ارتفاعات شيركوه شعاع وسيعي از منطقه را تحت تأثير عوامل مثبت قرار داده، به گونه اي كه در دره ها و كوهپايههاي آن هوا نسبتاً ملايم و داراي آب و هواي ييلاقي است. از سوي ديگر، وجود كويرهاي نمك و دشت هاي وسيع و لخت و عريان در مركز و مشرق استان، بر ميزان درجه خشكي و شدت شرايط كويري آن افزوده است.
در اين استان، نوسان دما در تابستان و زمستان و حتي در شب و روز زياد است. درجه حرارت هوا در طول سال، بين حداقل بيست درجه سانتيگراد زير صفر تا چهل و شش درجه سانتيگراد بالاي صفر در نوسان است. از اين رو، استان يزد داراي دو فصل است: فصل بلند گرما (اسفند تا مهر) و فصل كوتاه سرما (از آبان تا اواخر بهمن).
معمولاً سردترين ماههاي سال اين استان، دي و بهمن و گرمترين آن تير است. اين استان در فصل تابستان، داراي روزهاي بسيارگرم و شب هاي اغلب خنك و دلنشين است. در تابستان با اين كه هوا در كفههايكويري و بيابانيگرم و آزاردهنده است، ولي در ارتفاعات شيركوه، دره ها خنك و خوش آب و هواست و اغلب خانوادههاي يزدي در اين فصل به آن نواحي مي روند.
مردم استان يزد از نژاد آريايي و ايراني هستند و به علت موقعيت جغرافيايي ويژه اين استان، از آميختن با نژادهاي غير ايراني تا اندازهاي مصون ماندهاند. در روزگار باستان و آغاز مدنيت و آبادي در اين سامان، نژادهاي ديگري در اين ناحيه ميزيستند و با نژادهاي اصلي آن درآميختند. اين آميزش بيگمان بعدها در سرگذشت اجتماعي، فرهنگي و حتي تركيب نژادي مهاجران تازه رسيدة آريايي نيز تأثير بسيار داشته است.
در نيمة هزارة دوم پيش از ميلاد، آرياييها به فلات مركزي ايران از جمله منطقة يزد كه در دل اين فلات قرار دارد، روي آوردند. در دورههاي بعد نيز، گروههاي عرب، ترك، مسيحي و كليمي به اين منطقه آمدند. در سدة اخير نيز اعراب مهاجر به اين استان آمده و در آن ساكن شدند.
اساس گاهشماری سنتی در مهریز، تحولات جوی و اثرات آن بر روی محصول کشاورزی می باشد . مثلاً در برخی مناطق همچون مهر پادین از اول بهار تا اواخر این فصل هر 6 روز یک بار یک انقلاب جوی ایجاد می شود که ممکن است بارندگی به دنبال داشته باشد . لذا این فصل را به تعدادی ششه تقسیم می کنند و آن را به رقم روزهایی که از سال گذشته است اضافه می کنند . یعنی شش روز اول بعد از عید را « شش » و شش روز دوم را « دوازده و ششه »، آنگاه « هجده و ششه » که در ارنان به بیرام کش معروف است .
نوبت به « بیست و چهار و ششه » که می رسد احتمال بارندگی بسیار بالاست و از این پس اگر باران ببارد ، برای محصول زیان دارد .
به « هفتاد و دو و ششه » که رسید مطمئن هستند که باران می بارد ولی اگر در این 72 روز باران نیاید می گویند هفتاد و دو افتاد آغاز تیر ماه ، نودم عید خوانده می شود که در این روز، گندم از آب می افتد .
صد و بیستم عید، آغاز فصل برداشت گندم است و در این روز چوپانان از کوه پایین می آیند و قراردادهای چوپانی را تمدید می کنند .