مشاهير مازندران

نيما يوشيج
نيما در سال 1276 هجري شمسي در دهکده اي به نام يوش ، واقع در مازنداران چشم به جهان گشود. خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولي دلخوشي چنداني از آخوند ده نداشت چون او را شکنجه مي داد و در کوچه باغها دنبال نيما مي کرد. پس از آن به تهران رفت و در مدرسه عالي سن لويي مشغول تحصيل شد در مدرسه از بچه ها کناره گيري مي کرد و به گفته خود نيما با يکي از دوستانش مدام از مدرسه فرار مي کرد و پس از مدتي با تشويق يکي از معلمهايش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنايي يافت و به شعر گفتن به سبک خراساني مشغول گشت.
در سال 1300 منظومه قصه رنگ پريده را سرود که در روزنامه ميرزاده عشقي به چاپ رساند.
از معروف ترين شعرهاي نيما مي توان به شعرهاي افسانه، آي آدمها، ناقوس، مرغ آمين اشاره کرد. نيما در 13 دي 1328 چشم از جهان فروبست.

دكتر پرويز ناتل خانلرى شاعر، اديب و مترجم
دكتر پرويز ناتل خانلرى فرزند ميرزا ابوالحسن خان در اسفند ماه سال 1292 خورشيدی در شهرستان نور مازندران به دنيا آمد. دوره متوسطه را در تهران (دارالفنون) به پايان برد و تحصيلات عاليه را در دانشسراى عالى و دانشكده ادبيات دانشگاه تهران به تحصيل پرداخت و موفق به اخذ مدرك ليسانس شد. سپس به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به تدريس ادبيات فارسى در دبيرستان هاى رشت و تهران پرداخت. در طى اين دوران، دكتراى خود را در رشته زبان و ادبيات فارسى گرفت خانلری در سال 1344 خورشيدی بنياد فرهنگ را تأسيس كرد كه در مدت فعاليت اين بنياد بيش از سيصد عنوان كتاب چاپ و نشر شد.
دكتر خانلرى يكى از شاعران توانا و نويسنده اى بزرگ به شمار مى رود. در عين حال وی يكى از پيشگامان دستور زبان فارسی بود. دستور زبانى كه وى نوشته است از معتبرترين دستورهايى است كه در زبان فارسى نگاشته شده و در زمان خود تحولى بزرگ ايجاد کرد. از کارهای ارزنده ديگر وی جمع آوری اصطلاحات علمی بود، يك كتاب علمى شامل 14 هزار لغت، دو كتاب اصطلاحات پزشكى و چند كتاب ديگر حاصل اين تلاش پرثمر وی بودند.
از آثار دكتر خانلرى ميتوان از ترجمه دختر سروان از آثار پوشكين، مست اثر گی دو موپاسان، سفيد و سياه اثر ولت، طوفان اثر ويليام شکسپير، تحقيق بنيادى در عروض و قافيه و چگونگى اوزان غزل، غزلهاى خواجه حافظ شيرازي، وزن شعر فارسي، ماه در مرداب، مجموعه شعر، ترانه هاى منتخب رباعيات شاعران مشهور، تاريخ زبان فارسى در 5 جلد، دستور زبان فارسي، ديوان سمك عيار، روانشناسى و تطبيق آن با اصول پرورش، تاريخ ايران پيش از اسلام، تاريخ ايران بعد از اسلام، حدود سيصد مقاله در مجله سخن نام برد.
دكتر پرويز ناتل خانلرى اين شخصيت ممتاز ادبى ايران كه خدمات او به فرهنگ، ادب و زبان فارسى انکارناپذير است. در شهريور سال 1369 خورشيدی چشم از جهان فرو بست.

سلمان هراتي ( شاعر )
در سال 1338 در روستاي فرودشت از توابع خرم آباد تنكابن  بدنیا آمد .وي تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش  به اتمام رسانيد و براي گذراندن دوره متوسطه در خرم آباد تنكابن، در رشته ادبي به ادامه تحصيل پرداخت. وي كار جدي شعر را از سال 1358 درحوزه انديشه هنر اسلامي شروع نمود. آنچه بسيار قابل تامل و تعمق است نگرش اين شاعر واتكا به پشتوانه هاي مذهبي در شعر است. بدين صورت كه نه تنها در يك شعرش، بلكه در اكثر اشعارش به مسائل و روايات اسلامي و مذهبي چشم داشته و به ويژه به امام قائم (عج ) نيز توجه فراواني داشت. وي در سال 1365 دار فاني را وداع گفت.

استاد اسماعيل بن ميرزا شريف بن ملا ابراهيم بار فروش
يكي از استادان مهم اركان شعر و ادب مازندران بود. وي در توانايي بيان و قدرت طبع و ابداع معاني بسيار ماهر و استاد بود. آثار وي عبارتند از: ديوان قصايد و مثنوي ها، كتاب باقيات الصالحات در مدح ائمه اطهار و رساله تهذيب الاخلاق. تاريخ فوت استاد در سال 1303 هجري قمري اتفاق افتاد و حدود 57 سالگي در بابل در گذشت.

 

حضرت آیت الله جوادی آملی

پس از پايان دروس دوره ابتدايى در سال 1325 شوق آموختن معارف اسلامى و علوم الهى وى را به حوزه علميه آمل كشاند. در اين حوزه، ادبيات، شرح‌لمعه، قوانين، شرايع، امالى شيخ صدوق و … را از محضر استادانى چون آية‌ الله فرسيو، آية‌الله غروى، شيخ عزيز‌الله طبرسى، آقا ضياء آملى، شيخ احمد اعتمادى، حاج شيخ ابوالقاسم رجايى، شيخ شعبان نورى و پدرش ميرزا ابوالحسن جوادى آموخت.
در سال 1329 به تهران رفت و با راهنمايى آية‌ الله حاج شيخ محمّد‌تقى آملى، تحصيلات خود را در مدرسه مروى تهران ادامه داد. در آنجا رسائل و مكاسب را از محضر استادان شيخ اسماعيل جاپلقى، حاج سيّد عباس فشاركى و شيخ محمّد‌رضا محقّق فرا گرفت و از درس هيئت، طبيعيّات اشارات، بخش‌هايى از اسفار و شرح منظومه آية ‌الله شعرانى بهره برد. همچنين در درس تفسير قرآن، بخشى از شرح‌منظومه، بخش‌هاى الهيات و عرفان اشارات و مبحث نفس اسفار آية‌ الله الهى قمشه‌اى شركت كرد و شرح‌فصوص‌الحكم را از محضر آية‌ا لله فاضل تونى و درس خارج فقه و اصول را از محضر آية ‌الله محمّدتقی آملىآموخت.
در سال 1334 با تشويق آية‌ الله محمّد‌تقى آملى، براى تكميل تحصيلات به حوزه علميه قم هجرت كرد. در آنجا مدتى از درس خارج فقه آية ‌الله ‌العظمى بروجردى استفاده كرد و بيش از دوازده سال در درس خارج فقه آية‌ الله محقّق داماد و حدود هفت سال در درس خارج اصول حضرت امام‌خمينى «ره» حضور يافت. وى همچنين حدود پنج‌سال در درس خارج آية‌ الله ميرزا هاشم آملى شركت كرد. امّا به دليل علاقه وافر به علوم عقلى و قرآنى، از همان ابتداى ورود به قم رابطه علمى خود را با فيلسوف و مفسّر بزرگ قرن، علامه طباطبايى آغاز كرد كه اين ارتباط تا آخرين لحظات عمر پُربركت آن بزرگوار ادامه يافت. برخى از دروسى كه از محضر ايشان آموخت، عبارت است از: بخش‌هاى نفس و معاد اسفار، درس خارج اسفار، الهيّات و برهان شفا، تمهيد‌القواعد، علم حديث، تفسير قرآن كريم، شرح اشعار حافظ، تطبيق فلسفه شرق و غرب  وبررسي فلسفه هاي مادي.
پس از اتمام تحصيلات، فعاليت‌هاى ايشان بر تدريس و نشر معارف الهى متمركز گرديد و در سطوح و دوره‌هاى مختلف، شرح‌اشارات، شرح‌تجريد، شرح‌منظومه، شواهد‌الربوبيّه، التحصيل، شفا، دوره كامل اسفار، تمهيد‌القواعد، شرح‌فصوص‌الحكم، مصباح‌الأنس، درس خارج فقه، تفسير موضوعى قرآن، تفسير ترتيبى قرآن را تدريس نمود. اكنون نيز درس‌هاى تفسير قرآن، خارج فقه و خارج اسفار ايشان ادامه دارد.

حضرت آیت الله شیخ جلال الدین علامه حائری

مادر مکرمه وي، مرحومه سيده زهرا دختر آيت الله حاج سيد ابراهيم طبا طبايي مجتهد اصفهاني (ره) پسر عموي استاد المجتهدين آيت الله العظمي سيد محمد فشارکي (ره) مي باشند که از طرف مادر از سادات حسني هستند. او که از خانواده علم و تقوي و زني عابده و فاضله بود، در تربيت فرزند خود سعي فراوان نمود. کوشش مادر و استعداد شگرف کودک، باعث شد که در 7 سالگي قرآن مجيد را ختم کرده و بسياري از سوره ها را نيز حفظ کند.
در کودکي به همراه پدر در مجالس درس بزرگاني چون حاج ميرزا حسين ميرزا خليل تهراني (ره) و ميرزا حبيب الله رشتي (ره) حاضر مي شد تا انفاس قدسيه علما در روحش اثر کند و معارف دين با جانش عجين گردد.  آن عالم بزرگ، پس از طي تحصيلات مقدماتي، سطوح عاليه را نزد پدر ارجمندش و عمو و جد بزرگوارش و ساير فقها فرا گرفت. آنگاه به راهنمايي جد گرانقدرش و عمويش شيخ محمد حسن برهاني که بعد ها در دادگستري ايران به مستشاري ديوان کشوررسيده و سپس شغل وکالت داد گستري را برگزيده بود، راهي نجف اشرف گرديد و اين در حالي بود که پدرش آيت الله شيخ علي علامه (ره) مدتها قبل راهي بابل و در آنجا ساکن گشته بودند
شيخ جلال الدين، پس از ورود به نجف اشرف ، از حوزه درس فقها و مراجع بزرگي چون آيت الله سيد محمد فيروزآبادي (ره)، آخوند ملا محمد علي خوانساري (ره) و آيت الله شريعت اصفهاني  (ره) بهره هاي فراوان برد و به کمالات علمي و عملي و معارف عالي نائل گشته واز سر چشمه هاي زلال فقاهت، خود را سيراب ساخت. معظم له پس از عمري پر برکت و سرشار از صداقت و خلوص و خدمت، سرانجام در چهارم آذر ماه 1357 ه.ش. دار فاني را وداع گفته و پس از تجليل و احترام شايسته از سوي مومنين و دوستداران علم و فقاهت، در آستانه امام زاده قاسم بابل مدفون گرديدند.

حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد حسن معروف به شیخ کبی

تحصيلات مقدماتي چون ادبيات و منطق و غيره را درحضور اساتيد بزرگوارقزوين فرا گرفت. آنگاه براي كسب فقه و اصول، در محضر فقها ي عاليقدر شيخ محمد صالح برغاني حائري ( م1271) و برادر گرانقدرش شهيد برغاني (1263) حاضر شد و سطوح عالي فقه و اصول را فرا گرفت و همچون فلسفه و عرفان الهي را در محضر پدر والامقامش آموخت. پس از كسب استفاده از بزرگان قزوين وجهت نيل به مقامات عالي علمي، راه عتبات عاليات را در پيش گرفت و وارد شهر مقدس كربلاشد. معظم له در مدت اقامت در عراق در حوزه هاي علمي كربلا و نجف اشرف در محفل علمي شخصيتهاي ارزشمند و بزرگ شيعه حضرات آيات عظام مولي محمد تقي هروي اصفهاني ( ره )  (متوفي 1299ه.ق )، شيخ محمد حسن صاحب جواهر (ره)، فاضل اردكاني  (ره)، سيد محمد باقر حجه الاسلام شفتي( ره )، شيخ حسن برغاني حائري و علماي ديگر شركت جست و در رشته هاي مختلف علوم اسلامي چون فقه، اصول، رجال، كلام و تفسير بهره هاي مختلف برد و به مقام رفيع اجتهاد دستيافت. پس از رسيدن به مقام رفيع اجتهاد، جهت اقامه وظايف ديني و خدمت به مومنين، راهي قزوين شد و پس از مدتي كوتاه، دست به هجرتي ديگر زده و عازم شهر بابل گرديد و پس از ورود به بابل از سوي مردم شريف آن سامان مورد استقبال شاياني قرار گرفت.
سر انجام آن زعيم عاليقدر و مجتهد فرهيخته، پس از عمري با بركت و سرشار از معنويت و خدمت كه بيش از يك قرن بوده است، در ماه شوّال سال 1345 قمري دار فاني را وداع گفته و به ديار معبود شتافت. پيكر مطهرش با حضور دستجات مختلف عزاداري و سينه زني  و با حضور علماي اعلام و حتي اقليتهاي مذهبي منطقه، با شكوه خاصّي تشييع و در مسجد محدثين بابل در كنار مقبره عالم بر جسته مولي محمد نصيرمعروف به ملا نصي (ره) مدفون گرديد.

حضرت آیت الله العظمی شیخ محمد صالح علامه حائری ماز

محمد صالح بعد از پشت سر نهادن دوران طفوليت ادبيات عرب را از محضر برادران فاضل و اديب، مولي علي معروف به «سيبويه » و مولي عباس معروف به «اخفش» فرا گرفت.وي كه از نوابغ ادب و هنر مي باشد از دوران كودكي طبع شعري حساسي داشته است . بطوريكه در همان ايام تحصيل ادبيات، الفيه ابن مالك را تخميس نموده اند و به محضر اساتيد فن عرضه داشتند.
پس از تكميل ادبيات سطوح عاليه چون شرح لمعه رسائل و مكاسب رياض، اسفار، منظومه سبزواري و شرح مطالع را نيز به كمك پدر ارجمند و برادر فاضلش آيت الله شيخ علي علامه حائري (ره) و ديگر اساتيد بزرگ كربلا فرا گرفتند  آن بزرگوار بخاطر علاقه فراوان به علوم عقلي، رشته حكمت و علوم ومعقول را نيز از محضر مرحوم ملا اسماعيل بروجردي فرا گرفت تا آنكه خود حكيمي صاحب نظر گشته و چنانچه در تأليف خواهد آمد آثار ذيقيمتي را در علوم عقلي از خود به يادگار نهاد. تلاش علمي و ذوق سرشار شيخ محمد صالح توجه همه صاحب نظران را بخود جلب كرده بود. معروف است كه آن جناب در 16سالگي به مقام رفيع اجتهاد نائل آمد و آوازه اش درهمه مجامع علمي پيچيد. به هر حال آن بزرگوار پس از 12سال  اقامت در نجف اشرف و كسب اجازات روايتي، بعلت ابتلاء به درد شديد چشم، كرسي تحقيق و تدريس نجف را رها كرده و در سال 1324 قمري عازم ايران گرديد. پس از ورود به تهران، مدتي به خود پرداختند، آنگاه راهي وطن اجدادي خود يعني شهرستان بابل گرديدند. معظم له پس از اقامت در بابل به امر اقامة جماعت و ترويج احكام شريعت و تهذيب نفوس مستعده مي پرداختند.
معظم له در بابل ضمن آقامه شعائر ديني با تكيه بركرسي تدريس از جمله در مدرسه صدر به تربيت و پرورش شاگردان زيادي همت گماشت و فضلاي زيادي را از چشمه جوشان علم ومعرفت خود سيراب ساخت كه اكثر علماي بابل در آن سالها از محضر ايشان تلمذ نموده و جزء شاگردان ايشان مي باشند .  سرانجام پس از عمري خدمت و تلاش و زندگي پربار و پر مشقّت، چراغ عمر اين فقيه فرزانه و افتخار عالم اسلام خاموش گرديد و وي در تاريخ 21 ديماه 1350ش. برابر با 1391 ق. ودر سن 93 سالگي دار فاني را وداع گفته و به ملكوت اعلي پيوست.

فقیه وارسته آيت الله العظمـى حـاج ميـرزا هـاشـم آملي
آيت اله العظمـى حـاج ميـرزا هاشـم آملى در سال 1322 ه. ق، در روستاي پردمه لاريجان از توابع شهرستان آمل در استان مازندران ديده به جهان گشـود، تحصيلات مقـدماتـى را در آمل از جناب ثقه الاسلام آقا شيخ احمـد آملـی و حجت الاسلام آقا سيـد تـاج فـرا گـرفت. در آستـانه سـال 1335 ه. ق، كه سيزده بهار از عمـر شريف ايشان گذشته بـود به تشويق و ترغيب يكى از بستگان، زادگاه خـود را به عزم تحصيل در تهران ترك گفت. در اقامت ده ساله خـود در ايـن مركز علمـى، پـس از فراگيرى شرح لمعه و قـوانيـن، تـوانست سطـوح عالى را ازاستايد برجسته وقت فـرا گيـرد. در فلسفه و اشارات و اسفار و الهيات در حـوزه درس، مرحوم ميرزا يـدالله نظر پاك و در دروس ديگـر از محضـر مـرحـوم ميرزا محمد رضا فقيه لاريجانى و سيد محمـد تنكابنـى و حجت الاسلام آقا شيخ حسيـن آملى و حاج شيخ علـى لـواسانـى  و ميرزا عبـدالله غروى بهره هاى وافر برد عزيمت به قم در سال 1345 ه. ق براى تكميل معلـومات رهسپار حـوزه عليمه قـم شد.
ایشان در هفتـم اسفنـد ماه سال 1371 ه ش برابر با چهارم رمضان 1413 ه ق، دیده از جهان فرو بست.

استاد حبیب الله بدیعی
استاد حبيب الله بديعی موسيقيدان برجسته ايرانی، آهنگساز و ويلونيست، فرزند على محمد، به تاريخ 4 فروردين 1312در سرزمين اسپهبدان، استان هنرپرور مازندران در شهر سوادكوه در خانواده ای هنر دوست به دنيا آمد. پدر وی از خرده مالکان منطقه بوده و دوتار می نواخت. دوساله بود که خانواده اش به ساری نقل مکان کرد. کشش و علاقه وی به موسيقی از دوران خردسالی همگان را شگفت زده کرده بود. بديعى دو سال اول ابتدايى را در سارى گذراند، و پس از آن به تهران رفته و در مدرسه پانزده بهمن تحصيلات خود را پى گيرى كرد. پس از پايان تحصيلات متوسطه، در رشته زمين شناسی دانشگاه تهران ادامه تحصيل داده و موفق به اخذ ليسانس ميگردد. از سال 1326 نزد دكتر لطف الله مفخم پايان ( به مدت سه سال ) و استاد صبا (به مدت دو سال) آموزش و يلون می بيند و يک سال هم نزد چينگوزيان از ارامنه قفقاز به آموزش موسيقی کلاسيک می  پردازد.  حبيب الله بديعى در نواختن دستگاه ها و گوشه هاى آواز، قدرت و توانايى قابل ملاحظه اى داشته و در آهنگسازى ونوازندگى داراى سبك خاصى بود. كه هر يك از آثار وی از شيوايى و لطافت كم نظيرى برخوردار است.  بديعی از سال 1329به عنوان تکنواز با بر نامه موسيقى ارتش همکارى کرد. و سال بعد بود که که رسماً وارد ارکستر ابراهيم منصورى شد.
سال 1343 به عضويت شورای موسيقی راديو انتخاب شد، از سال 1346 تا 1351 رياست اداره موسيقی راديو را به عهده داشت. سال 1458 به عضويت شورای واحد موسيقی درآمد که به غير از او مرتضى حنانه، على تجويدى و حسينعلى ملاح هم در آن عضو بودند. بديعی رهبری ارکسترهای 2, 4 و 6 و ارکستر باربد و نکيسا را هم به عهده داشت. بديعی در سال 1371 بر اثر بيماری قلبی درگذشت و در جوار امامزاده طاهر كرج به خاك سپرده شد.

امامعلی حبيبی:
برنده اولين مدال طلای المپيک ورزش ايران
امامعلی حبيبی در سال 1310 خورشيدی در روستای درزی کلا، از توابع شهرستان بابل در مازندران زاده شد. از دوران نوجوانی به کشتی گيری( که تقريبا در تمام روستاهای گيلان و مازندران سنتی ماندگار از دوران کهن مي باشد) علاقه داشته و هميشه آماده پيکار بود، در جوانی ضمن کار در شهرداری قائم شهر(شاهی) اوقات فراغت را با پشتکار به تمرين کشتی می پرداخت. بعداً به تهران آمده و زير نظر مربی نامدار کشتی ايران حبيب الله بلورچی به طور جدی به تمريناتش ادامه داد. جسارت و سرعت عمل در ميدان از ويژگيهای کشتی حبيبی بود.
تا سال 1956 ايران هرگز در هيچ رشته ای برنده مدال طلای المپيک نشده بود،حبيبی با کسب مدال طلا در المپيک 1956 ملبورن اين طلسم را شکست، و از آن پس همه (مردم و مطبوعات) وی را ببر مازندران می ناميدند. در المپيک ملبورن دومين طلای ايران نيز نصيب جهان پهلوان تختی گرديد. در مسابقات جهانی سالهای 1959 و 1962 نيز حبيبی موفق به کسب مدال طلا گرديد. در مسابقات جهانی 1961 در يوکوهامای ژاپن بود که ايران برای اولين بار به مقام قهرمانی جهان در رشته کشتی آزاد دست يافت. پس از کسب اولين طلای المپيک برای ايران در ملبورن، شاهکار ديگر حبيبی در مسابقات جهانی سال 1959 بوقوع پيوست.

اسماعيل مهجوري ( مورخ)
مرحوم اسماعيل مهجوري فرزند مرحوم شيخ هدايت ا… ساروي در سال 1273 هجري شمسي در يك خانواده روحاني شهر ساري متولد شد. تحصيلاتش را در مدرسه ملي ساري فرا گرفت و سپس به مدرسه سليمان خان رفت و به تحصيل ادبيات فارسي و مقدمات عربي پرداخت.
اثر ارزنده ايشان تأليف تاريخ مازندران مي باشد كه در اين كتاب تاريخ مازندران را از دورترين زمان تا عصر حاضر مورد بررسي قرار داد و با دقت و كنجكاوي موفق به انجام اين مهم گرديد. كتاب ديگر ايشان گويش هاي مازندران نام دارد كه در سال 1353 هجري _ شمسي به كوشش فرزندش چاپ گرديد.

حسين اسلامي ( نويسنده و محقق و مورخ)
اسلامي در سال 1326 در ساري متولد شد. از آثار چاپ شده وي: تاريخ دو هزار ساله ساري، جغرافياي تاريخي ساري، دانشوران ساري، همكاري در تاليف دائره المعارف بزرگ مازندران، تاريخ مازندران، تاريخ معاصر ساري، ساري در دو انقلاب( انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي) . او در حال حاضر از پيش كسوتان عرصه علم و فرهنگ و احيا كننده تاريخ مازندران است. كه براي احياي فرهنگ و زبان و تاريخ مازندران كوشش و تلاش فراوان مي كند.

دكتر ذبيح ا… صفا (‌نويسنده)
در 16 ارديبهشت 1290 شمسي در شهميرزاد( مكاني واقع در ميان مازندران و سمنان) ديده به جهان گشود. پدرش سيد علي اصغر صفا در بابل به حرفه بازرگاني اشتغال داشت. دكتر صفا دوره ابتدايي را در بابل و بقيه تحصيلاتش را در تهران به پايان رساند. وي در ارديبهشت سال 1378 در اروپا درگذشت.
از معروف ترين آثار ايشان: گاه شماري و جشن هاي ملي ايرانيان، نثر فارسي از آغاز تا عهد نظام الملك طوسي و تاريخ ادبيات در ايران و در قلمرو زبان فارسي و همچنين گنج سخن را مي توان نام برد.

محمد تقي دانش پژوه ( نويسنده)
محمد تقي در سال 1290 شمسي در شهر آمل متولد شد. تحصيلاتش را در آمل ، تهران و قم به انجام رساند. از آثارش  ترجمه النكت الاعتقاديه، ترجمه مصادقه الاخوان، رساله امامت خواجه طوسي، جامع التواريخ رشيدي،  معتقد الاماميه، بحرالفوائد.

ابوجعفر محمدجرير طبرى
ابوجعفر محمدجرير طبرى مولف تاريخ 16 جلدى «اخبارالرسل و الملوك» در فوريه 923 ميلادى (301 خورشيدى) از اين دنيا رفت. اثر مهم او به «تاريخ طبرى» معروف است. محمدجرير از مردم طبرستان (تپورستان – مازندران) بود كه علاوه بر تاريخ بسيار مفصل خود، چند تاليف و تفسير ديگر هم دارد.

سيد ظهيرالدين مرعشي
سيد ظهير الدين مرعشي به سال 815 ه ق در آمل بدنيا آمد. اواز دانشمندان عصرخويش محسوب شده و كتابي نيز در انساب سادات مرعشيه تاليف كرده است.
هم چنين دو اثر عمده به نام هاي تاريخ طبرستان و رويان و مازندران و تاريخ گيلان و ديلميان دارد اين مورخ برجسته سرانجام به سال 892 ه. ق دارفاني را وداع گفت.