اين شهرستان به عنوان مركز استان گلستان با مساحتي معادل 1615 كيلومتر مربع و جمعيتي بالغ بر 358877 از شمال به شهرستان آق قلا ، از جنوب به استان سمنان، از شرق به شهرستان علي آباد كتول واز غرب به شهرستان كردكوي محدود است . شهرستان گرگان در مسير جاده بين المللي و در فاصله 380 كيلومتري تهران و 580 كيلومتري مشهد واقع شده است .
شهرستان گرگان بر طبق آخرين تقسيمات كشوري شامل دو شهر گرگان و سرخنكلاته ، دو بخش مركزي و بهاران، 5 دهستان ( استرآباد جنوبي و شمالي، روشن آباد، انجيرآب وقرق ) و 98 روستا مي باشد .
مو قعيت طبيعي خاص اين شهرستان موجب تنوع آب و هوايي در نقاط كوهستاني و جلگه اي آن گرديده است .
بطوري كه در منطقه كوهستاني همانند قلل شاهكوه و شاهوار داراي آب وهواي معتدل ، سرد كوهستاني و در مناطق جلگه اي و مركزي آب و هواي معتدل و مرطوب مي باشد . رودخانه قره سو از مهمترين رودخانه هاي دائمي در اين شهرستان به شمار مي رود .
براساس اسناد و مدارك تاريخي موجود، اين سرزمين از دوره هخامنشيان تا اوايل دوره اسلامي بنام «ايالت گرگان » و بعدها به عنوان يكي از شهرهاي بزرگ و ارزشمند خراسان ( بزرگ ) محسوب شده است .
اين منطقه در اوستا بنام « وركان » و « وركانه » آمده است . همچنين در طول تاريخ اين منطقه به نام هاي مختلف از جمله هوركانيه، هيركان، هيركانيه، هركان و … شهرت داشته است .
در باب نامگذاري آن به «گرگان »، افسانه ها و حكايات فراواني نقل گرديده است .كه از جمله « بناي شهررا به گرگين ميلاد نسبت داده اند لذا به آن گرگان گفته اند كه گرگان از گرگين اخذ شده است » و همچنين گفته شده است كه «هيركان از ويركان گرفته شده است و ويركانا در فرست قديم به معني گرگ است و مي گويند در اوايل سلطنت سلاطين كيان چون اهالي هيركاني تابع سلطنت كيانيان بوده اند واز سلاطين مازندران تمكين نمي نمودند . بنابراين اهالي مازندران از روي استخفاف آنها را گرگان گفته اند كه بتدريج نام گرگان بر آن سرزمين نهاده شد »
در اكثريت نوشته ها و منابع دوره اسلامي بويژه از حدود قرن چهارم ه . ق، نام استرآباد در كنار نام گرگان به چشم مي خورد و بدون ترديد استرآباد به عنوان يكي از شهرهاي بزرگ ايالت گرگان مطرح بوده است . در حدود العالم (382 ه . ق ) چنين آمده است «استرآباد شهري است بر دامن كوه نهاده، پر نعمت و خرم و آبهاي روان، از وي جامه هاي بسيار خيزد از ابريشم و … » همچنين مقدسي در كتاب خود مي نويسد « آب استرآباد ازجرجان گواراتراست »
لسترنج نيز در كتاب خود از استرآباد به عنوان يكي از شهرهاي گرگان قديم ياد مي كند .
در متون تاريخي، استرآباد به نامهاي ديگري همچون « استارآباد »، « استراك » يا « استرا » نيز آمده است .
در فرهنگ معين آمده است طبق روايتي « يزيدين مهلب فرمانده سپاه سليمان اموي، استرآباد را در جاي قصبه استراك بنا كرد .»
در خصوص وجه تسميه استرآباد نظرات و عقايد مختلفي وجود دارد كه مهمترين آنان عبارتنداز :
1- استر به معني استاره است و مربوط به دوراني است كه ستارگان مورد توجه قرار مي گرفته اند و لذا در اين مكان رصدي وجود داشته كه به نام « ستارگان »، « ستاره آباد » معروف بوده است .
2- بناي شهر را به استر ، زن خشايارشاه نسبت مي دهند و به همين سبب آن را استرآباد نام نهاده اند .
3- نام آن شهر را به يوناني « زادرا كارتا » گفته اند كه از دو واژه « زادرا » و « كارتا » تركيب شده است . زادرا مصحف « ساترا يعني ستاره و « كارتا » به معني آباد است .
4ـ استر به معني قاطر و چهارپا است و مي گويند محل قرق اسب و استر گرگين ميلاد حاكم مازندران بوده است و لذا به آن استرآباد لقب داده اند .
در دوره صفويه به سبب سكونت تعداد فراوان سادات، استرآباد به « دارالمومنين » شهرت يافت و در اسفند ماه سال 1316ه . ق نام اين شهر بطور رسمي و قانوني به « گرگان » تغيير و تصويب گرديد .
در واقع اين منطقه به لحاظ تاريخي از قدمت طولاني برخوردار مي باشد . حفاريهاي علمي و باستان شناسي در تورنگ تپه (17 كيلومتري شرق شهرستان گرگان ) نشانگر سكونت و حضور ديرين تمدن هاي انساني در حدود 6000 سال قبل از ميلاد بوده است .
در دوره سلطنت اكثريت شاهان اشكاني، گرگان به عنوان يك ايالت بزرگ ، مستقل و آزاد بوده است وبر ضد شاه پارتي قيامهاي مردمي در آن صورت گرفت و در همين راستا دو سفير از اين ايالت به كشور روم رفت .
در دوره ساسانيان، 26 شاه محلي، حكومتهاي نيمه مستقل داشته اند كه ايالت گرگان يكي از آنان بود .
در دوره امويان (132-41 ه . ق ) يزيدين مهلب گرگان را فتح و ثروت هنگفتي بدست آورد. در برخي از منابع تاريخي به تأ سيس اولين مدارس ايران در طبرستان و گرگان در اوايل دوره اسلامي اشاره شده است .
در دوره سلجوقي نزاع ها و جنگها ي مذهبي ( بين تسنن و تشيع ) در اين منطقه صورت گرفت . حمل مغول به ايران و به تبع آن به جرجان، استرآباد و گرگان ويراني شديدي به همراه داشت و گرگان از رونق اقتصادي باز ماند وجميعت رو به كاهش رفت . در عصر ايلخانان مجددا مراكز متعدد بازرگاني محلي در منطقه گرگان فعال بود .
دردوره صفويه به دستور شاه عباس در گرگان بناهاي مختلفي از جمله « دولتخانه » كه بعد ها به كاخ آقامحمد خاني معروف گرديد، جاده سنگفرش كه شرق مازندران را به غرب آن متصل مي نمود، حمام شاه و… تاسيس گرديد و بيگلر بيگي بر آن حكومت مي كرد . در زمان شاه طهماسب ( 1144- 1135 ه . ق ) استرآباد مدتي محل آرايش نيروهاي نظامي و تهيه و تداركات سپاه بود . در اين دوره، سادات نفوذ بسيار يافتند.
در اين دوره ، سادات نفوذ بسيار يافتند . استرآباد در عهد زنديه و اوايل دوره قاجاريه باروهاي بلند و مستحكم و چهار دروازه داشت . كه برجهاي ديدباني بلندي بر باروهاي آن قرار گرفته بود . بيرون شهر و پشت باروها خندقي عميق قرارداشت و شهر بصورت قلعه اي غير قابل تسخير در آمده بود
در دوره قاجاريه: در اين دوره عمارت هاي دولتخانه تعميرات كلي گرديد و با اضافه كردن چند بنا به« كاخ آقامحمدخاني » شهرت يافت . اين مجموعه محل اقامت آقامحمدخان و ستاد جمع آوري قواي نظامي وي بود . كه در آن دوران جزو محله نعلبندان محسوب مي شد . عمارت دارلاماره و دارالحكومه آن معروف و بسيار زيبا بود . بقيه بناهاي آن كلاه فرنگي ، عمارت عباسخاني و عمارت سليمانخاني ناميده ميشدند . در اين دوران جنگها و نزاعهاي متعدد در كنار مرگ بسياري از مردم به سبب شيوع طاعون ووبا ضربه شديدي به زندگي اجتماعي و اقتصادي منطقه وارد نمود . ستوان الكس بارنز عضو انجمن سلطنتي بريتانيا و مامور عالي رتبه كمپاني هند شرقي درسال 1249 ه . ق ( 1212 ه . ش ) از استرباد ديدار داشت . وي مي نويسد :
« شهر طاعون زده است . سال گذشته طاعون شهر را ويران كرد و خيابانها متروك و نيمي از دكانهاو منازل به خاطر فوت صاحبان آن بسته است كل جمعيت 4000 نفر نمي شود .››
در اوايل دوره قاجاريه، امير علي بيگ با عده اي از بستگان و به همراه قشوني جهت امنيت استرآباد از قره داغ آذربايجان به اين منطقه آمدند و چون شهر ظرفيت اين طوايف و قشون را نداشت توسط حاكم شهر در حاشيه شهر به نام « قبرستان محله » ( سرخنكلاته فعلي ) اقامت گزيدند . آنها از 5 گروه مقصودلو ، تاجيك ، مارزلو ، جلايري و قجرها ( وبقولي جرجاني ها ) تشكيل شده بودند . جمعيت اصلي شهرستان گرگان را فارسي هاي بومي و مهاجر تشكيل ميدهند با اين حال ميزان قابل توجه اي از اقوام محلي مازندراني، شاهرودي و همچنين اقوام قزاق، ارامنه، سيستاني و تركمن در گرگان و روستاهاي اطراف آن زندگي مي نمايند .
با توجه به مركزيت اين شهرستان در استان از سال 1376 بتدريج مراكز متعدد صنعتي ، كشاورزي ، هنرهاي سنتي و … رو به رشد و توسعه نهاده اند . دانه هاي روغني، مركبات، باغات سيب،گندم، جو، پنبه، توليد عسل، پرورش طيور و دام كارخانه هاي پنبه پاك كني، آرد، شير پاستوريزه، انواع قالي هاي تركمني از مهمترين محصولات و صنايع شهرستان گرگان به شمار مي آيد. چهارشنبه بازار از مراكز مهم تبادلات اقتصادي آن به شمار مي آيد .
جاذبه هاي تاريخي و فرهنگي :
موزه گرگان، موزه كاخ سلطنتي، قلعه خندان، كاروانسراهاي قزلق، رباط سفيد و ديمه لو، امامزاده هاي ( نور، نه تن، عبدالله، راضيه مرضيه، بي بي سه شنبه ) . مسجد جامع گرگان، مدرسه عماديه، بافت قديم گرگان، خانه هاي قديمي باقري، تقوي، شيرنگي، خراساني، مفيديان، اميرلطفي، فاطمي، شايگان، داوري، ميرشهيدي، عمارت آقامحمدخاني، خانه كبير، حمام قاضي، حمام شاهكوه، سد باستاني نومل، كليساي رباني گرگان، چهارشنبه بازار، بازار نعلبندان، سر در ورودي گرگان، كاخ دادگستري، كاخ اختصاصي گرگان، تورنگ تپه، تپه هاي تاريخي سعدآباد، لمسك، حيدر آباد، محض آباد، جن تپه، تپه پوكردوال، تپه انجيرآباد، تپه خرمالوچال، خرگوش تپه، تپه يرتا، قلعه يساقي، حمام كاسه گردان، تكيه ميدان عباسعلي، تكيه محله درب نو، تكيه محله سر چشمه، تكيه محله نعلبندان، تكيه پا سرو، حمام سر تپه، آزاد تپه، تپه كفشگير، تپه باغ گلبن، قلعه سر تپه، تيزتپه، محوطه النگدره
جاذبه هاي طبيعي :
پاركهاي جنگلي ( ناهارخوران، النگدره، هزار پيچ، شصت كلا، قرق، رنگو، گرمابدشت، روستاي ييلاقي زيارت، آبشار دوقلوزيارت، منطقه حفاظت شده و ارتفاعات ييلاقي جهان نما، چشمه آبگرم زيارت، جنگل باران كوه، سدنومل .